آخر داستان می‌خواهد جنگ شود ... بالاتر از این مگر هست؟ چند سال است داریم می‌نویسم بزنید... بزنید، این حرامزاده‌های چند ملیتی را بزنید تا حساب دستشان بیاید، این همه موشک و تسلیحات و تجهیزات برای چیست؟ باباجان بزنید. به پیر به پیغمبر هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. خدا می داند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. این مکان‌ها را نمی‌خواهید بزنید، یکی از پایگاه‌های هوایی را با خاک یکسان کنید، خواست واکنش نشان بدهد تمام پایگاه‌هایش را با خاک یکسان کنید... تا کی می‌خواهید چرتکه بیندازید؟ تا کی می‌خواهید حساب و کتاب کنید؟ به خدا قسم خون تمام این شهدا به گردن کسانی است که در حال چرتکه انداختن هستند، بعد از شش ماه جنگ چیزی از این رژیم مفلوک نمانده، بزنید شاید فلسطینی‌ها هم حرکتی کردند، بزنید من قول می‌دهم مردم اردن و مصر هم حرکت کنند... هر جا دستتان رسید بزنید و رحم نکنید. چند ماه دیگر پس از ترور یک فرمانده دیگر، ترور چند مستشار دیگر باز هم می‌آیم و همین‌ها را می نویسم.... مگر چقدر باید شهید بدهیم؟ انگار بعد از شهادت حاج قاسم مردانگی و شجاعت هم رفته است؟ قرار بود کرک و پشم صهیونیست‌ها را بر باد بدهیم؟ پس چه شد؟ امشب 100 موشک هایپرسونیک به همراه 300 پهپاد انتحاری با هم بفرستید و کل سیستم برق این رژیم را مختل کنید... عین سه نیروها و 22 پست برق رژیم را با خاک یکسان کنید تا دم تابستانی مثل سگ به دریا بزنند... اگر می‌ترسید بزنید کلیدها را بدهید دست ما، به خدا می‌زنیم و بعدش هم هر چه بخواهد بشود... اصلا بعدش مهم نیست.