2⃣قسمت دوم
در بندهای دیگری از نامه آمده است:
«بنده که این عشق عجیب مسلمانان را نسبت به شخص جنابعالی جز با یک نیروی غیبی و غیر عادی نمیتوانم تعلیل کنم. راستی مایه شگفتی است که پیرمردی جوانش کشته شود و بگوید ای کاش خودم هم با سایر فرزندانم فدای آقای خمینی شده بودیم، یا پیرزنی در وادی السلام قم بر مزار جوان ناکامش بنشیند و رو به آستانه حضرت معصومه ع کرده بگوید: ای بی بی شاهد باش که فرزندم را در راه آقا دادم.»
«به نظر قاصر بنده بزرگترین فایده عمومی این نهضت بیدار شدن مسلمانها از خواب خمودی و غفلت و متوجه شدن ایشان به وضع دنیا و موقعیت مسلمین در برابر کفار بود. مسلمانان تهران و بیشتر شهرستانها به خوبی درک کرده اند که غیر از آنچه تاکنون تشخیص داده بودند وظایف دیگری نسبت به اجتماع دارند که همانند وظایف روزانه و فرائض مرتبّه باید انجام دهند.»
🔸نامه زمانی نگاشته شد که امام خمینی در قیطریه تحت نظر مأموران بودند و آیتالله مصباح پیشبینی کرد ایشان بهزودی آزاد شده و مبارزه را ادامه خواهند داد و تحلیل جالبی از آینده نهضت اسلامی ارائه کرده بود. امام بعد از مطالعه نامه مذکور، بهواسطه شیخ حسن صانعی مراتب تشکر خود را از آقای مصباح اعلام کردند.
🔸چندی بعد، امام آزاد شدند و آیتالله مصباحیزدی، خدمت ایشان رسید. آن مرحوم خاطره دیدار بهیادماندی خود با امام را اینگونه روایت میکند: بعد از آزادی امام، «صبح اول وقت خدمت ایشان رسیدم. امام جلوی یکی از دربهای اتاق که مشرف به حیات بود، نشسته بودند. از میان جمعیت سلامی کردم. ایشان لبخندی زدند و همانجا گفتند: «حدس شما صائب بود.» این جمله بسیار در من اثر گذاشت. هیچ وقت آن لبخند و طنین کلام امام را فراموش نمیکنم.
🔸این خاطره از خاطرههای بسیار شیرین زندگی من است. نمیدانستم که ایشان تا این حد به تمام دقایق توجه دارند، آنها را مورد ارزیابی قرار میدهند و پیگیری میکنند.»
#تسلیت
#علامه_مصباح_یزدی
#طرح_ولایت
🆔
@tvelayat_ir