✅زهد آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی
🔹 پس از فوت حاج شیخ، محمدرضا پهلوی که از فرنگ برگشته بود به اتفاق پدرش به طرف قم می آیند و در بین راه درباره حاج شیخ با هم بحث می کنند.
🔸 آنها در قم بر مصباح التولیه نماینده مردم قم و تولیت آستانه وارد می شوند.
🔹 تولیت می گفت: رضاخان در لحظه ورود پس از احوالپرسی کوتاه از من پرسید: حاج شیخ که مُرد از مال دنیا چی داشت؟
🔸 گفتم: هیچ نداشت، حتی شام زن و بچه اش را نیز از منزل آیت الله صدر آوردند.
🔹 در این هنگام رضا شاه رو به پسرش کرد و گفت: نگفتم به تو، حاج شیخ مرد خوبی بود؟!
🔸 آقا سید طلبه ای می گفت: روزی خدمت شیخ عرض کردم ما پنج نفریم و فقط 5 تومان شهریه به ما مرحمت می فرمایید، این بسیار اندک است.
🔹 حاج شیخ قسم خورد که ما هم پنج نفریم و همین 5 تومان را برداشت می کنیم.
📗 خاطرات زندگی میرزا محمد علی معزالدینی ، صفحه 49 .
https://eitaa.com/joinchat/3397451994Cb314b631bd