در آستانه ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری قرارداریم و سوال در خصوص اینکه چه کسانی ثبت نام خواهند کرد، محوری ترین سوال این روزهاست و در این میان ابهام در آمدن یا نیامدن آیت الله
#رئیسی بیش از دیگران ذهن جامعه را درگیر کرده است. در این نوشتار سعی بر آن دارم تا استدلالی بر اینکه چرا اقای رئیسی نباید ثبت نام کنند، ارائه دهم.
۱- مهمترین دلیل بر این موضوع حکم مقام معظم رهبری برای آقای رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه است. بازخوانی متن حکم ایشان برای آقای رئیسی و کسانی که از ایشان دعوت به حضور در انتخابات می کنند، ضروری است. اولین سفارش رهبر انقلاب در خصوص سند تحول قضائیه به آقای رئیسی از این قرار است؛
«نخست آنکه برای همه فصول این سند و بندهای ذیل آنها، زمان تعیین کنید و
خود و همکارانتان را بر پایبندی به سرآمد برنامه الزام نمائید. در زمانبندیها نه عجله و نه مماطله نباید راه داده شود.»
این سفارش به وضوح التزام آقای رئیسی به زمانبندی صورت گرفته برای تحقق سند تحول را مطالبه می کند. آیا این زمانبندی به اتمام رسیده است؟ آیا نیمه کاره رها کردن آن به معنای عدول از این سفارش که از ایشان طلب التزام به آن شده، نیست؟
شاید چنین تصور شود که حضور در قوه مجریه اهمیت بیشتری دارد و ایشان می توانند در این جایگاه خدمت بیشتری ارائه دهد.
در رد این ادعا استدلال فراوانی می توان ذکر کرد؛ اما ما صرفا به شهید سلیمانی که مکتب او تراز ولایتمداری است، و شیوه و نظرشان در مواجه با موقعیت فعلی آقای رئیسی ارجاع میدهیم.
ایشان نیز پیش از شهادت مورد توجه و اصرار بسیاری برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری بودند. مستحضرید که اختیارات و شرایط خدمت در دولت چندین برابر بیش از سپاه قدس است. اما پاسخ ایشان به چنین درخواستی به نحو ذیل بوده است:
«من مرد میدانی هستم که باید چهار دیواری دور کشور را حفظ کنم؛ من نباید اجازه دهم بیگانه از این چهاردیواری به کشور بیاید؛ ماموریت من این است. از این شوخیها با من نکن.»
از آقای رئیسی نیز همین انتظار است که امر و خواست ولی جامعه را به هر اصرار و درخواستی از سوی سیاستمداران که بسیاری از آنها سنگِ بقای خود بر مسند قدرت و کسب صندلی های بیشتر را به سینه می زنند، ترجیح و مقدم قرار دهد.
۲- کسانی که اصرار بر آمدن ایشان دارند، تاکید بر این دارند که قدرت اجماع سازی ایشان، قطعیت پیروزی در انتخابات و شکست رقیب را افزایش می دهد. با این تحلیل می بایست رقیب از آمدن ایشان نگران باشد. اما نگاه عمیق در گفتارها و تحلیل های رسانه ای جریان رقیب، خلاف این را نشان می دهد. نه تنها نگرانی وجود ندارد، بلکه از آن استقبال هم می کنند و حتی در جهت زمینه سازی برای آن حرکت می کنند. ناگفته نماند که این افراد همانهایی هستند که در ۹۶ از هیچ تخریبی فروگذاری نکردند. آیا واقعا گرایش سیاسی خود را تغییر داده و توبه کرده اند؟ یا موضوع دیگری در جریان است؟ به نظر، آنها انتخابات را عرصه ای برای سوزاندن آینده سیاسی آقای رئیسی ترسیم کرده اند و مترصد حضور ایشان هستند تا پتانسیل ایشان برای صندلی و جایگاهی بالاتر را برای همیشه عقیم کنند.
۳- باید توجه داشت که بخشی از شانزده میلیون رأی داده شده به آقای رئیسی سال ۹۶ رای برخوردار از اصالت محکم نیست. چرا که حجم قابل توجهی از این آرا از بغض روحانی و در جهت نفی او بوده نه از حب آقای رئیسی. از این رو این آرا به سادگی ممکن است نفی روحانی را در فرد دیگری تشخیص داده و از سبد آقای رئیسی خارج شوند. لذا این خوش خیالی خام را نباید جدی گرفت که ایشان حتما ۱۶ میلیون رای ۹۶ بعلاوه افراد جدید در سبد خود دارد. و باید آقای رئیسی بداند که حضور ایشان در انتخابات به معنای پیروزی قطعی نیست و ممکن است نتایج همانی نباشد که از پیش به نظر می رسد. لذا می بایست به احتمال شکست و آینده خود پس از آن نیز بیندیشد.
۴- استدلال بر حضور ایشان بر محور قدرت اجماع سازی ایشان گردش می کند. آیا تنها راه ایجاد اجماع در جریان انقلاب، حضور مستقیم در انتخابات است؟ ایشان بدون حضور هم می تواند چنین نقشی را ایفا نماید؛ لذا نمی توان آن را دلیل متقنی برای ورود مستقیم آقای رئیسی دانست.
"محمد مفید"
@twiita