آقای سرلک: ١٨_١٩ سالم بیشتر نبود، با حاج آقا دولابی رفت و آمد داشتیم. یک روز سر سفره بمن گفت: چرا زن نمیبری؟
با خودم گفتم: چی داره میگه؟ واقعا تو باغ نیست حاج آقا!
صدامو بلند کردم: حاج آقا تو این وضعیت گرونی مگه میشه؟ باز حاج آقا گفت: گوش کن به این حرف، منم باز یه بهونه آوردم.
حاج آقا به فرد کنارش: مثل اینکه ایشون عاقلِ، ما فکر کردیم دیوانه اس.
بعدها پشیمون شدم از این حرفم. مطمئنم اگر اون روز به حرف این مرد خدا، این عارف باطن بین گوش میدادم، خیلی موفق تر از امروز بودم.
شماها امر ولی و نائب امام زمانمون رو زمین نذارید، که افسوس میخورید و کم روزی میشید.
" بیاد شهید علی عظیمی "
@twiita