📝 رشتو ‏علی، تحمل فریاد زدن بر سر زن‌ها را نداشت. عمار نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد درحالیکه حضرت خشمگین بود. علت را پرسید؛ حضرت فرمود: در کوچه مرد و زنی در حال دعوا کردن هستند و مرد بر سر زن داد می‌زند. برو بگو اگر این کار را تمام نکند علی با ذوالفقار خود می‌آید.‏عمار رفت و دید دعوا بر سر خرید و فروش یک شتر است؛ آن مرد داد می‌زند و زن هم نمی‌توانست با مرد مقابله کند. عمار: علی(ع) فرموده اگر این کار را تمام نکنید با ذوالفقار می‌آیم. مرد شاکی: آخر این زن حق مرا خورده است؟ عمار: حرف همان است که علی(ع) فرموده با ذوالفقار می‌آید؛ عمار: علی تحمل فریاد زدن سر زن‌ها را ندارد! نکته اینجاست که نه معلوم است آن زن چه کسی بوده و نه گفته‌اند که یک مؤمنه ویژه‌ای بوده؛ صرفا بدین جهت که مردی بر سر زنی فریاد می‌زند این‌گونه امیرالمؤمنین(ع) را خشمگین کرده است... 👤 "حسین اصغری" @twiita