یه بارم شب جمعه بود و تا صبح کار کرده بودم خسته بودم و چشمهام پر شده بود از خواب
هوا هنوز تاریک بود و داشتم میرفتم خونه که رسیدم پشت یه چراغ قرمز و یه دقیقه ای زمان داشت که سبز بشه
همه جا کاملا خلوت بود و هیچ جنبنده ای دیده نمیشد
شیشه رو دادم پایین که هوایخنک صبحگاهی یه ذره خوابمو بپرونه که دیدم یکی بغل گوشم گفت جناب عابد سبز است!
هرچی اطرافم رو نگاه کردم کسی نبود
بعدش با خودم فکر کردم اگرم کسی باشه اسم منو از کجا بلده و چرا داره میگه چراغ سبزه در حالی که قرمزه؟
بهت زده شدم و خواستم گازشو بگیرم و برم که دیدم چراغش دوربینداره و اگه رد کنم ۲۰۰ تومن جریمه میشم و ترجیح دادم جن منو بخوره تا دویست تومن جریمه بشم!
که دیدم بازم یارو تکرار کرد
گفتم بسم الله ولی صدا قطع نشد!
یه دفعه دیدم رو چراغ قرمز یه بلندگو کار گذاشتن که هی میگه چراغ عابر سبز است :)
نزدیک بود سر یه توهم ۲۰۰تومن بره تو پاچه م
"شوفر اسنپ سیاست زده"
@twiita