توییتا
ازدواجم بسیار سنتی بود طوری که سه روز بعد عقد رفتم خونه عیال دیدم تو حیاط یه دختره نشسته گفتم عسل قشنگم پاشو یه چای بیار عصبانی شد گفت احمق بیشور من همسایشونم "مشترک مورد نظر" @twiita