🔹آقای دکتر اسلامیان:
اگر در ابتدا تعریفی از امر به معروف و نهی از منکر ارائه می دادید، خیلی خوب بود. امر به معروف به این صورت است که یک معلم در کلاس می تواند این کار را انجام بدهد. وقتی که بچه ها را به خوبی ها دعوت می کند این امر به معروف می شود. پیش فرض ذهنی همه ما از امر به معروف و نهی از منکر این است که به خیابان بیاییم و ببینیم که اگر کسی کار اشتباهی می کند ما موظفیم که به او تذکر بدهیم که این کار را نکن و یا بجای این کار آن را انجام بده. عملاً امر به معروف و نهی از منکر، محدود به این نمی شود. نکته بعدی اینکه اگر تربیت را فردی ببینیم و آن اقدام را روشی تربیتی بدانیم، عملاً کسی را نمی شناسیم و پیش فرض های ذهنی از او نداریم و ممکن است که به احتمال خیلی زیاد کار ما هیچ فایده ای که نداشته باشد، نتیجه عکس هم بدهد. مثلاً اگر ببینیم که دختر و پسری در حال گفتگو هستند چه به آنها بگوییم؟ در واقع ما شناختی از آنها نداریم. نمی دانیم که از چه خانواده ای هستند و در ذهن آنها چه می گذرد. اینکه گفته شده این عمل صورت بگیرد و نیروی انتظامی هم همکاری های لازم را انجام می دهد، عملاً همه می دانیم که در کشور ما اگر این اقدام صورت بگیرد، به احتمال زیاد به زد و خورد منجر می شود. در مورد جمله حضرت آقا نیز آنهایی که مخالف هستند می توانند بگویند و بایستند. آن افرادی که می توانند بایستند بایستند. اشکالی ندارد. آنجا که بحث بگو و برو است، اگر بخواهی توقف و یا بحث بکنی، ممکن است که نتیجه عکس بدهد. تمام عرض بنده این است که برای هر عبارت و عمل باید یک تعریفی داشته باشیم. مثلاً استادی که با دو و سه جلسه در کلاس، از دانشجو به یک شناختی به صورت کلی می رسد و ایده هایی را برای آنها مطرح می کند، همان امر به معروف است. بهتر است که فرد در هر مکان و هر موقعیتی که احساس می کند حرف و ایده اش مورد پذیرش و یا حداقل امکان پذیرش آن امر به معروف زیاد است اقدام کند و اگر به هر حال این احتمال را می دهد که عکس می شود یا نتیجه ای ندارد فکر نمی کنم که منطقی باشد که ما در خیابان از افراد بخواهیم که کاری را انجام ندهند و یا بدهند.
🔹آقای دکتر سعیدی رضوانی:
واقعاً تفاوتی بین امر به معروف و نهی از منکر با تربیت وجود دارد و یا خیر؟. اگر دوستان نظری در این خصوص دارند نیز ارائه بفرمایند. با توجه به اینکه تربیت مسلتزم دستیابی به یک شناخت نسبی است.
🔹جناب آقای فرخ منش:
ما دو آموزه قرآنی داریم. "فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ ". این یک باب عملیاتی و یک تکنیک است. که می توان را پیاده کرد و این پیاده سازی و مدل سازی و عملیاتی کردن وظیفه جامعه نخبگان می باشد. از این مدلسازی ها خیلی کم شده و ما خیلی عقب هستیم. آموزه بعدی "بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ" است. یعنی آخرین حد آگاهی را خود انسان نسبت به اعمال خودش دارد. بنابراین بعد از مدلسازی، آن مدل، بابی برای تذکر می شود.
https://eitaa.com/umefafgaraei