ما برای نجاتِ هم، طنابی داشتیم، به استحکام مهربانی، به ضخامت همدلی و به طول شعور … ما گاه‌ به گاه و بی‌آنکه آگاه باشیم به اینکه داریم چه می‌کنیم؛ همدیگر را نجات می‌دادیم. ما نمی‌دانستیم یک مهربانی کوچک، چه تاثیر عمیقی دارد بر روزگار آدم‌ها، ما نمی‌دانستیم گاهی یک لبخند ساده، آدمی را نجات می‌دهد، ما نمی‌دانستیم گاهی یک ستایش، یک قدردانی، یک آغوش و یک همدردی، چه رنگی می‌پاشد به جهان سیاه و سفید آدم‌ها و لبخند زدیم و مهربانی کردیم و ستودیم و قدردان بودیم و به آغوش کشیدیم و غریق‌نجاتانی شدیم که نجات دادند، بی‌آنکه تن به آب زده‌باشند … آدم‌ها هر کدام در گوشه‌ای از جهانشان، در محاصره‌ی مشکلات و دردهایی ناگزیر، دست و پا می‌زدند، کافی‌ بود کمی بیشتر مهربان باشیم تا آن‌ها را از عمیق‌ترین اقیانوس‌های اندوه بیرون بکشیم. رصد ارومیه https://eitaa.com/joinchat/663617733C79e4c9572e