🏝چه اندوه بزرگی است عمری ندیدنتان و چه اندوه جانفرساتری است دیدن و نشناختنتان... تمام سالهای این عمرِ عطش بار در حسرت روی دلربایتان گذشت و من چون کودکی تنها، در گوشه‌ی تاریک این دنیای نامهربان، منتظرم تا لبخند پدرانه‌تان را و طنین مهربان و بی‌مانندتان را و گرمای نوازشگرِ دستانتان را بازیابم و جان گیرم...🏝 بازآی ای چوبوی گل از دیده ها نهان کز رنج انتظار تو پشت فلک خمید