『 📒خاطراتشهدا』
سلامی از راه دور...
تو عملیات رادیوی کوچکی داشتم تا از اخبار عملیات با خبر شوم. خیلی دوست داشتم بدانم نام عملیاتی که در آن حضور دارم چه است؟! نمیدانم روز دوم بود یا سوم که گوینده معروف رادیو در آن روزها که بیشتر هنگام عملیات با مارش صحبت می کرد، باصدای جذابش گفت:
[ پرچم سبز ثامن الائمه به دست پر توان فرمانده لشکر ویژه ۲۵ کربلا بر بالای منارهی مسجد فاو به اهتزاز در آمد.]
با شنیدن این خبر احساس شعف عجیبی به من و بقیهی دوستان که جا دارد یادی از شهید صمصام طور هم بکنم، دست داده بود.
روزهای بعد محل اقامتمان نزدیکیهای مسجد فاو شد. به
طوری که منارهی مسجد به راحتی دیده میشد.
پرچم را که نگاه می کردیم، خستگی از تنمان بیرون میرفت.
با نسیم ملایم باد، پرچم آن بالا به زیبایی تکان میخورد. با
دیدن آن حس پیروزی سراسر وجودمان را فرا میگرفت. حالا فاو،
ستاره ای داشت که شب و روز بر بلندای شهر میدرخشید.
پرچم، بوی عشق میداد، بوی زیارت و بوی بوسه های زائرین.
عطر دلدادگی از آن به مشام می رسید. پرچمی که با هر نگاه، دلمان را به پرواز در می آورد و می برد کنار ضریح باصفای امام غریبان،
امام والفجر هشت،
غریب الغربا،
آقا علی بن موسی الرضا {ع}.
همان امامی که خیلی از دوستان شهید ما از آستان ملکوتی آن حضرت جواز پر گشودن را دریافت کردند.
هر بار که چشممان به پرچم امام غریبمان میافتاد که بر فراز منارهی مسجد فاو به اهتزاز در آمده بود دست به سینه میگذاشتیم و از راه دور زائر حرم با صفای آن حضرت میشدیم.
صلی الله علیک یا ابا الحسن. صلی الله علی روحک و بدنک.
👤راوی_مفید اسماعیلی سراجی
#علی_ابن_موسی_الرضا{ع}
#فاو #عشق
#منطقه_سوم_نیروی_دریایی_سپاه
#یادمان_شهدای_عملیات_ولفجر8
🌴🌊|
https://eitaa.com/joinchat/1579941986Cac0cbb1a22