ما خیال می کنیم امام معصوم به خاطر ایمان کامل و مقام تسلیم و رضایی که دارد، نباید در مرگ فرزند و برادر و پدر و ماددش خود گریه کند در حالی که انسانِ کامل، در تمامِ صفات حسنه از جمله رحمت و رأفت و دلسوزی، کامل است به همین جهت وقتی به رسول خدا اعتراض کردند که چرا در مرگ ابراهیمِ دو ساله ات این قدر گریه می کنی؟ حضرت فرمودند: دل می سوزد و اشک جاری می شود ولی سخنی که باعث غضب خدا باشد نمی گویم در کربلا هم در موارد متعددی گریه حضرت سیدالشهداء گزارش است که مرحوم شیخ جعفر شوشتری به برخی از آن ها اشاره نموده است: ۱. می‌خواهد روانه شود دختر کوچکی از او به جامه‌اش می‌چسبد و عرض می‌کند: اندکی توقف کن تا توشه‌ای از تو برگیرم که این وداع آخر است و دست و پای او را ببوسد. امام (ع) او را به دامان گرفت، گریست و اشک خود را با آستین پاک نموده فرمود:   سیطول بعدی یا سکینۀ فاعلمی منک البکاء اذ الحمام دهانی. «ای سکینه، بدان که بعد از من گریه‌های طولانی برایت هست آنگاه‌که مرگ من فرارسد.» ۲. هنگامی‌که کنار بدن برادرش حضرت عباس آمد، دید بر خاک افتاده مشک سوراخ شده در یک طرف و دست‌های قطع شده هر یک در یک طرف، گریۀ شدیدی نمود. ۳. آنگاه‌که کنار جسد قاسم تشریف آورد ۴. وقتی‌که قاسم اراده جنگ نمود، او را در بغل کشید و آن‌قدر گریست که بی حال شد ۵. وقتی‌که پسرش علی‌اکبر به میدان رفت، اشکش جاری شد، محاسن شریفش را به روی دست گرفت، سر به آسمان کرده، مناجات نمود ۶. وقتی‌که خواهرش زینب را از گریه و جزع تسلی می‌داد، در آن حال گریه بر خودش غالب شد و قطرات اشک از چشمش فرو ریخت. این گریه ها در میان انبیا هم سابقه داشته از جمله حضرت یعقوب آن قدر در فراق یوسفش گریست که به تصریح قرآن، چشمانش نابینا شد