📖 نقل می کنند که کفن‌ دزدی در بستر مرگ افتاده بود. فرزندش را صدا زد. پسر پیش پدر رفت. گفت پدر امرت چیست؟ پدر گفت پسر من تمام عمر به کفن ‌دزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی به دنبالم بود. اکنون که در بستر مرگ افتادم و فرشته مرگ را نزدیک حس میکنم ، بار این‌ نفرین بیش از پیش بر دوشم سنگینی می کند. از تو می‌خواهم بعد از مرگ من چنان کنی که مردم مرا دعا کنند واز خداوند یکتا برایم مغفرت بخواهند پسر گفت پدر جان چنان کنم که می ‌خواهی و از این پس مرد و زن را به دعایت مشغول سازم. پدر همان دم جان به جان آفرین تسلیم کرد. بعد از آن پسر شغل پدر را پیشه کرد با این تفاوت که کفن از مردگان خلایق می دزدید و چوبی در شکم مردگان فرو میکرد. از آن پس مردم میگفتند صد رحمت به کفن‌ دزد اول که فقط می ‌دزدید و چنین بر مردگان ما روا نمی ‌داشت. این روزها هر کس را میبینی میگوید خدا بیامرزد پدر و مادر فلان مسئول قبلی را. هر روز بدتر از قبل. انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50