🔴 ماجرای سقط جنین بخاطر ترس از خلیفه دوم! 🔻در حاشیه حواشی مرگ خانم و و اتفاقات اخیر بخوانید 🔹علامه امینی(ره) در کتاب الغدیر داستانی را مطرح کرده است که شاید به درد این روزهای ما بخورد. غیر از علامه امینی، برخی دیگر از علمای اهل سنت و شیعه این داستان را روایت کرده اند. 🔸ماجرا از این قرار است که به عمر بن خطاب(خلیفه دوم) خبر دادند زنی آوازه خوان وجود دارد که مجلس آواز و رقص تدارک می بیند و برخی مردان هم در مجلس او شرکت می کنند. خلیفه آن را مُنکر و ناپسند دانست و مأمورین خود را به منزل او فرستاد تا او را به محضرش بیاورند. 🔻(برخی از کسانی که این داستان را نقل می کنند مثل علامه شیخ محمدتقی شوشتری در کتاب قضاوت های حضرت علی علیه السلام؛ دلیل احضار این زن را مسئله دیگری می دانند. شیخ شوشتری می گوید ماجرا از این قرار بود که این زن از راه نامشروع باردار شد. خبر این اتفاق در سطح شهر مدینه که شهر کوچکی بود منتشر شد. خلیفه دوم دستور داد او را به نزد وی بیاورند تا در موردش حکمی صادر شود.) 🔹حالا دلیل احضار هرچه باشد(چه آوازه خوانی چه زناکاری) مسئله دیگری است. 🔸مأمورین وقتی به منزل این زن مراجعه کرده و دستور خلیفه را به وی اعلام کردند، ترسید و نگران شد و گفت خلیفه با من چه کار دارد؟ سپس با مأمورین راهی شد. 🔹در بین راه، از هول و ترس، درد زایمان گرفت و وارد خانه ای شد. فرزندی که در رحم داشت را سقط کرد. کودک گریه ای کرد و از دنیا رفت. 🔸این اتفاق برای حکومت و حاکم اسلامی آن روز گران آمد. خلیفه مجلسی ترتیب داد و از صحابی رسول خدا(ص) مشورت خواست. اکثر صحابی در جواب سؤال خلیفه گفتند که تو خلافی مرتکب نشدی. یک کسی، خلاف شرعی مرتکب شد و تو او را فراخوان کردی که بیاید و پاسخ دهد. این اتفاقی که در بین راه برای او افتاد، چیزی بر گردن حکومت و حاکم نیست. تو راهنما و معلم و ادب کننده هستی. 🔻در بین مجلس فقط حضرت علی(علیه السلام) سکوت کرده بودند و پاسخی ندادند. عمر از ایشان سوال پرسید که نظر شما چیست؟ 🔹پاسخ حضرت علی بن ابی طالب به جناب عمر این بود: «اگر ایشان(بزرگان حاضر در مجلس) بر اساس رأى و اجتهاد خودشان نظر مى دهند، همانا رأیشان اشتباه و خطاست و اگر به خاطر رضایت و خشنودى تو نظر مى دهند بدان که دلسوز تو نیستند و تو را نصحیت نمى کنند. نظر من این است که دیه آن فرزند بر گردن تو است؛ زیرا تو آن زن را ترساندى و او فرزندش را در راه آمدن به سوى تو سقط کرد.» «إن کانوا قالوا برأیهم فقد أخطأ رأیهم ، وإن کانوا قالوا فی هواک فلم ینصحوا لک، أرى أنّ دیته علیک؛ فإنّک أنت أفزعتها وألقت ولدها فی سبیلک»(سبط بن جوزى، سیره عمر، ص 117؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 58.) 🔸سپس حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، دیه آن کودک را بر قریش تقسیم کرد چون عمر از قریش بود و دیه بر گردن او بوده است. (گردآوری از کتاب: گزیده ای جامع از الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی، ترجمه محمد حسین شفیعی شاهرودی، موسسه میراث نبوت، چاپ سوم، ص 523.) 🔹آیت الله مکارم شیرازی نیز به نقل از علامه امینی این داستان را در برخی کتب خود منتشر کرده است. 🔸بنده قصد نداشتم در شرایط فعلی به این داستان بپردازم اما حواشی مربوط به مرگ خانم هنوز ادامه دارد؛ اخیراً سازمان پزشک قانونی هم بیانیه ای منتشر کرده که مرگ این خانم بخاطر ضربه به سر یا اعضای حیاتی بدن وی نبوده؛ بلکه همان مسئله بیماری در کودکی وی را نیز مطرح کرده است و از طرفی رسانه های دلسوز نظام و انقلاب نیز همین را مدام منتشر می کنند که ضربه ای به او وارد نشده! 🔹عرض من این است که مسئله ضربه نیست. مسئله فضا و اقدامی است که طرف در این فضا دچار ترس و استرس می شود. اگر ضربه ای هم وارد می شد آن موقع چه برخوردی واقعاً با مسببین می شد؟ مگر چه برخوردی با کسانی که سرباز بابلی و سرباز راهوار را ضرب و شتم کردند، رخ داد؟ 🔸اگرچه قبلاً هم عرض کردیم دوقطبی که حول مسئله حجاب به دست برخی نهادها و تریبون دارهای داخلی و رسانه های اصلاح طلب و رسانه های خارجی شکل گرفت و حجمی از نفرت و نارضایتی در کشور ایجاد کرد، بهانه ای شد تا دشمنان نظام و ملت ایران، بغض همیشگی خود را نشان دهند و با نفوذ عناصر خود به میان معترضین، آشوب و بلوا درست کنند. اما عزیزان مسئول قصد دارند با این بیانیه ها چه چیزی را اثبات کنند؟ خواهش می کنم به فکر آرامش ملت باشند. داوود مدرسیان