تا تو بودی غصه در آغوش تو آرام داشت حضرت ایوب در پیشت زبان در کام داشت هر چه غم در کربلا باعشق در بغض تو بود صبر هم در محضرت کوچک فقط یک نام داشت با دوچشم فاطمی دیدی تن صدچاک عشق قامت اندوه هم ، در باورت ایهام داشت تا به تشت خون نشاندند آن سر خورشیدرا ما رئیت الا جمیلایت اذان بر بام داشت کربلا در کربلا میماند بی زینب، حسین عشق داند برجگر، زینب چه سان آلام داشت سید محمود موسوی وردنجانی https://eitaa.com/vardanjanfory