دست آدم تا به خاتم از ولی گرما گرفت
از نبوت شاخه ای بس با اصالت پا گرفت
در تلاطم بحر دین شد کی به آرامش رسد؟
با ولایت، قطب عالم چرحش دریا گرفت
با ولایت می توانی بگذری از موج تند
این جهان پر فتنه شد،یاد او غوغا گرفت
باد پر سوزی به شدت می وزد تا عمق جان
از وجودت نور دین، بی ادعا سرما گرفت
در غدیر خم تمام زندگی معنا شده
ظاهری دیدم ولی در جمع خم معنا گرفت
هر چه دین آمد به خم وابسته شد، اغراق نیست
شکر ایزد هم نوبت در امامت جا گرفت
شاعرم تا از علی گویم سخن تا زنده ام
مرحبا بر کلک من چون وصف از مولا گرفت
علی اصغر حیدری بنی
https://eitaa.com/vardanjanfory