ششم پِلارَک 🇮🇷غسال شهدا خاطره آن روز را روایت می‌کند : در غسالخانه مشغول تطهیر بودیم که نوبت به غسل و کفن کردن یک شهید رسید هنوز زیپ کاور را باز نکرده بودیم بوی گلاب همه جا پیچید !!! به کمک غسال‌ها گفتم چرا به کاور گلاب زدید؟ بگذارید غسل بدهیم آن وقت گلاب می‌زنیم کمک غسال‌ها با تعجب نگاه کردند و گفتند : ما گلاب نزدیم !!! اسم شهید را خواندم " منوچهر پلارک " ( البته معروف به سید احمد پلارک ) زیپ کاور را که باز کردم و پیکر را بیرون آوردیم بوی گلاب مشام مان را پر کرد ! فکر کردم قبلاً غسلش داده‌اند و اشتباهی شده دقت کردم دیدم نه ، هنوز خاکی است !!! این شهید «غسیل الملائکه» بود !!! انگار ملائک قبل از ما غسلش داده بودند گریه کردم و او را شستم حال همه آن روز عوض شده بود ! ما پیکر شهدا را با گلاب می‌شستیم چون پیکر خیلی از آن ها چند وقت بعد از شهید شدن غسل داده می‌شد و بو می‌گرفت اما این شهید خودش بوی عطر گلاب می‌داد و نشان به آن نشان که هنوز هم محل دفنش در قطعه ۲۶ بهشت‌زهرا با عطر گلاب شهید پلارک عطرآگین است ! این آقای غسال ادامه داد : در این مدت چیزهای عجیب و غریب از شهیدان زیاد دیده بودم ! مثل جوانی که چند ماه از شهادتش می‌گذشت اما بدنش هیچ آسیبی ندیده و تازه بود ! شهیدانی که وقتی آن ها را می‌شستم محو لبخند روی صورت‌های شان می‌شدم اما شهید پلارک چیز دیگری بود !💝 🔆داستان ادامه دارد.. ─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─ ‎‌‌‎‌‎‌ @rangeasheghane ─═༅𖣔🌺یامهدی🌺𖣔༅═─