✅ حجت الاسلام سیدمهدی ✳️ فراری از مرگ کسی که از مرگ، فراری باشد، در دوراهی‌ها ولیّ خدا را تنها خواهد گذاشت. «اگر کسي مأنوس با مرگ نباشد و مرگ در نظرش يک امر کريه جلوه کند و فراری از مرگ باشد، او به همراهی امام(ع) نمی‌رسد. اولين قدم اين است که مسئله مرگ براي آن شخص حل شده باشد. کسي که مرگ، تقاطع حيات و پايان حيات او و خط بطلان بر همه آرزوهای او باشد همراه امام نمی‌شود. شخصی که آرزوهای طولانی دارد و می‌ترسد که با مرگ، همه آنها به باد برود، نمي‌تواند همراه امام باشد و لااقل در صحنه‌های سخت، امام را تنها می‌گذارد. «ضحاک مشرقی فردی بود که با امام حسین(ع) آمد ولی قید کرد که یاری من تا آنجایی خواهد بود که امید به پیروزی و غلبه شما وجود داشته باشد و اگر مطمئن شدیم که پیروزی در کار نیست، دیگر بیش از آن با شما عهدی ندارم. همین شرط نیز او را از عاشورا محروم کرد. ضحاک تا ظهر عاشورا صبر کرد و وقتی برای او قطعی شد که پیروزی در کار نیست و کار با شهادت سیدالشهدا(ع) و یارانش به پایان می‌رسد، مرکب خود را که در خیمه‌ها مخفی کرده بود سوار شد و پس از اجازه از امام حسین(ع) از صحنه گریخت.ضحاک مشرقی در لحظه غربت امام حسین(ع)، در لحظه‌ای که عالی‌ترین جذبه‌ها از طرف سیدالشهدا(ع) ساطع می‌شد و قوی و ضعیف با همین جذبه دستگیری می‌شوند، هیچ نوری را دریافت نکرد و رشته تعلقش از سیدالشهدا(ع) بریده شد. خلاصه اگر انسان در فراغت‌ها و فرصت‌هايي که دارد، تعلق به دنيا پيدا کند و اين تعلقات را حل و فصل نکند، آن روزي که فرصت رو به پايان است و بايد بين مرگ و حيات، يکي را انتخاب کند و همه آرزوها سر بر مي‌دارند، انتخاب برايش خيلي دشوار مي‌شود. شخصي که بين دو ليوان آب، ليوان پُرتر را بر‌مي‌دارد، آن شخص چطور مي‌تواند همه چيزش را در راه خدا بدهد؟» حسينه بيت الزهرا(س) - ١٢ مهر ١٣٩٦ 🌹 〰〰〰〰〰 🆔 @vareth_manbar 🆔 @vareth_info 🌐 http://vareth.ir