﷽ ⚪️ مبانی دین‌شناختی| بخش پنجم. زبان دین: خداوند چگونه با تمام انسان‌ها سخن گفته است؟ در بررسی هويّت دين، به دست آمد كه دين، پيام خداوند و طرح و برنامه او برای زندگی بشر است، پيام و برنامه‌ای برای انسان‌ها و تمدن‌ها تا آخر تاريخ، طرح و برنامه عبور از دنيا و اتصال به ابديّت، حلقه رابط ماده و مجرد، ملك و ملكوت، ظاهر و باطن. چنين هويّتی سوالی را بر می‌انگيزاند كه: با توجه به تفاوت افق‌های ادراكی در انسان‌ها و فضاهای فكری و فرهنگی آن‌ها در محور زمان و مكان، دين چگونه مفاهيم خود را بيان كرده است كه اين گستره متنوع ادراكی و فرهنگی را پوشش می‌دهد و برای هر ملت و تمدنی می‌تواند كارساز و حركت‌آفرين باشد و هر فرد متعادلی كه شنونده كلامِ خداست، می‌تواند پی به حداقل مقصود او ببرد و حقايق مور نياز از عوالم غيرمادی را به‌دست آورد؟ پاسخ برون‌دينی: اگر دين، برای حركت دادن انسان‌ها به سوی خداست و حركتِ به سوی كمال جز با اراده آگاهانه حاصل نمی‌شود، دين بايد بتواند اراده آگاهانه انسان‌ها را برانگيزاند. و از آنجايی‌كه اراده جدّی انسانی بدون علم و اطلاع از كمالِ هدف، نقصِ خود، رساننده بودنِ فعلِ مورد نظر به هدف و شيوه انجام فعل، برانگيخته نمی‌شود، پس دين بايد مفاهيم فوق را كه زمينه‌ساز يا علّت براي ايجاد حركت به سوی هدفش هستند طوری به انسان‌ها منتقل نمايد كه بتوانند حداقل، فهم كاربردی از آنها پيدا كنند (يعنی مفاهيم را طوری تصور كنند كه حداقل رابطه آنها با زندگی و نفع و ضرر آن‌ها را در زندگی‌شان بيابند). بنابراين، زبان دين بايد زبان مفهوم برای مخاطبين باشد و از سبك‌هايی در سخنان خود استفاده نمايد كه بتوانند رابطه مفاهيم مورد نظر، با زندگ آنها رادر برابر ديدگان مخاطبين قرار دهد. اگر سخن و كلامی مدعی جهان‌شمولی و برتری در محور زمان و مكان باشد، بايد اولا از مفاهيمی استفاده نمايد كه مشترك بين انسان‌هاست (مفاهيم مشترك بين انسان‌ها و زندگی انسان‌ها،‌ مفاهيم فطری و زندگی طبيعی ‌هستند) و ثانيا نيازهای فكری و روحی طيف‌های متنوع مخاطبين را پاسخ دهد. (يعنی مخاطبينی كه در سطح ادراكی برتر قرار دارند به اندازه ظرفيت خود اِشراب شوند و نيازمند به منبع ديگری نباشند.) معادلات و معانی كلّی‌ای كه طيفی از مصاديق را تحت پوشش قرار می‌دهند، می‌توانند تبديل به گزاره‌هايی با خصوصيت جهان‌شمولی شوند. بيان معادلات فطری و طبيعی، استفاده از تشبيهِ مطالب برتر به مفاهيم فطری و طبيعی، ارائه مصاديق و اشاره به ملاك كلی قابل انطباق بر موارد مشابه، شيوه‌هايی هستند كه ظرفيّت انتقال مفاهيم جهان‌شمول را دارند. در زبان دين، مَجاز و كنايه و استعاره وجود دارد لكن گزاره‌های دينی، سمبليك يا اسطوره‌ای نيستند بلكه استفاده از مَجاز، برای تبيين جنبه يا حدِّ خاصی از واقعيتِ موجود است. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti