🔑 این روش بر چه منطقی استوار است؟ درمانگر با تکیه بر این روش بیمار را به آلودگی‌هایی که هراس‌انگیز می‌پندارد خو می‌دهد یا به‌عبارتی آلودگی‌های مخوف را برایش عادی می‌کند. توجه‌تان را به مثال جالبی از دکتر مَک‌کِی جلب می‌کنیم: اگر با دمپایی در ساحل قدم بزنید، اولش مقداری دانه‌ی شن زیر انگشت‌هایتان می‌رود که اذیت‌کننده است، اما همین که بی‌اعتنا باشید و مدام سعی نکنید دانه‌های شن را از دمپایی خود بیرون بریزید، کمی بعدتر فکر شن‌ها از ذهن‌تان خارج خواهد شد. مواجهه‌‌درمانی نیز دقیقا به همین شیوه عمل می‌کند، یعنی ابتدا بیمار به‌علت اضطراب ناشی از تمریناتی که باید انجام بدهد احساس تشویش و ناآرامی می‌کند، اما این حالات پس از مدت کوتاهی برطرف خواهند شد. فهرست طبقه‌بندی‌ شده‌ای که بیمار و درمانگر در مرحله‌ی آغازین تهیه می‌کنند نشان‌دهنده‌ی مسیر گام‌ به‌ گام درمان است، اما اگر درمانگر این فهرست را خیلی تند پیش ببرد، یعنی بیمار را بدون وقفه‌ی کافی پشت سر هم با مواردی که در فهرست آمده‌اند مواجه کند، نه‌تنها وسواس فرد بهبود نخواهد یافت بلکه حتی ممکن است تشدید شود. بیایید دوباره به همان مثال شن‌ها برگردیم: دانه‌های شن در صورتی‌که خیلی زیاد نباشند معمولا قابل تحمل هستند، اما اگر همه‌ی دمپایی شما پر از شن شود باید با آن مقابله کنید وگرنه باعث ایجاد تاول و درد تحمل‌ناپذیری خواهد شد. مبتلایان به وسواس شستشو در ابتدای درمان اصرار به شستشوی افراطی دارند، اما برای اینکه بیمار بتواند از این افراط دست بردارد و عمل شستن را در حد طبیعی انجام بدهد، شاید لازم باشد چند باری به توصیه‌ی درمانگر فقط برای مدتی کوتاه تفریط در شستشو را نیز امتحان کند. دکتر مَک‌کِی گاهی به‌عنوان بخشی از مراحل درمان به بیمار نشان می‌دهد که مثلا می‌شود ته کفش را لیس زد یا به هر چیزی داخل توالت دست مالید و بعد با همان دستِ نشسته پفک نمکی خورد! درست مثل این است که درمانگر بخواهد با هل دادن بیمار به آن طرف بوم امکان‌پذیری چنین رفتارهایی را نشان بدهد، اما نشان دادن امکان‌پذیری این تفریط در همان روز اول درمان جایز نیست.