ما هر چه که راجع به دیگران می دانیم، ظن و گمان است. فکر می کنیم که دیگران را درست می فهمیم. ❌️مقدمه اول: در تصورم این طور فهمیدم که دیگری در اشتباه است، ❌️مقدمه دوم: آئینه باطن من همسرم است، ❌️نتیجه: همسر من باید خسارت بالا بیاورد، یا بیمار شود، یا دچار مریضی شود که واقعا به زندگی آسیب وارد سازد. یا حرف اشتباهی بزند. عمدتا خانمها قائل به این هستند که ما منطقی و با محبت و انسانیت قصد داریم همه مطالب را مطرح کنیم، همسر ما بدون علت می خواهد همه چیز را خراب کند. 🔻خانم محترم اگر شما بدون دلیل دیگری را قضاوت نکنی، دیگران را در زندگی اشتباه نبینی، همسرت کمتر دچار اشتباه می شود. چون ما خانمها نمی توانیم به دیگران نگاه نکنیم، و راجع به آنها قضاوت نداشته باشیم، (حتی از روی دلسوزی اشتباه می کنیم) ، لذا همسر نمی تواند اشتباه نکند. ظن و گمانِ اشتباهِ ما، کلیدواژه ای می شود برای این که همسر باید اشتباه کند. وقتی این همسر اشتباه کرد، من به چه کسی مراجعه می کنم؟؟ به افرادی دیگر اعم از مادر و خواهر و رفیق و ...، برای اثبات این مطلب که چرا همسر من این قدر اشتباه دارد؟؟؟ من با این همه اشتباهات همسرم چکار کنم؟؟ دوباره این قصه به صورت زنجیره وار ادامه پیدا می کند، طرف مقابل من نمی داند که من به دیگری به چشم اشتباه نگاه کردم، و آئینه قلبم همسرم شد، با خودش فکر می کند که همسر فلانی چرا این قدر اشتباه می کند؟؟ مگر نمی فهمد که این کار اشتباه است؟؟ طرف مقابل به همسر من نگاه اشتباه می کند، همسر طرف مقابل باید اشتباه کند. در این زمان که باید همه مستعد ظهور باشیم، مستعد اشتباهات شدیم، همه افراد قائل به این هستیم که مثلا سن ازدواج بالا رفته، هم دختردارها بسیار نگران و مضطربند که اصلا پسرِ خوب وجود ندارد، به چه کسی اعتماد کنیم و دختر به این خوبی را بسپاریم؟؟ کاملا همین فکر در خانواده پسر هست، چرا؟؟ چون تمام زندگی ها به اشتباه نزدیکتر شده، تا به درست. 🔸️عرض شد که صرفا تمرکز روی بحث بسم الله الرحمن الرحیم راه گشاست، با این شرط که نگاه انسان روی دیگران متوقف نشود، انسان تا جایی که در توان دارد، هر مطلبی از هر فردی و زندگیش فهمید ، یا با چشم خود دید، یا طرف خودش گزارش کرد، باید با خودش بداند که شاید این فرد در موقعیت دیگری قرار می گرفت، این گونه نبود. مثال بسیاری از دختر خانمها در خانواده ای عروس می شوند که این خانواده با عروس در نهایت اکرام و احترام برخورد می کنند ، این دختر بی جنبه است، نمی تواند احساس خوشبختی کند، و زندگی منتهی به طلاق می شود. بار دوم دختر در خانواده ای ازدواج می کند که در نهایت ضخامت رفتاری با او برخورد می کنند، این دختر خوشبخت می شود، پیش زمینه قلبی این دختر و ظرفیت دلی او این بوده که در یک خانواده ای خوشبخت می شد که با ضخامت اخلاقی با او رفتار می کردند، اما این گونه نشد و برعکس شد، و در آنجا موفق نشد و در این موقعیت دوم توانست خوشبخت شود، آقایان هم همین طور است، مثالی که قبلا بیان شده بود راجع به مردی که همیشه در یک اتاق در بسته بود و درون خانواده نبود، به محض فوت همسر و ازدواج مجدد کاملا رویه اش تغییر کرد و از اتاق خارج شد، با این که همسر اول در نهایت زیبایی و بسیار خاص، اما نتوانست به آن‌مرد خوشبختی را هدیه کند، این خانم که از دنیا رفت، یک خانم روستایی این مرد را از اتاق بیرون آورد و با او بهترین زندگی را ایجاد کرد . پس هر فردی دارای هر ظرفیتی هست، فقط خداوند متعال مانند باغبان اصلی آگاه به شرایط است. در نماز هم می گوئیم" الحمدلله رب العالمین" فقط خداوند ربوبیت بر عالمیان دارد، و فقط خداوند متعال می داند که هر فردی در زندگی باید با چه شرایط و سختیهایی مواجه شود. من که خدای دیگران نیستم، لذا نباید به خودم اجازه بدهم که راجع به دیگران افکاری داشته باشم.