تو اتاق داشتم برای خودم قر میدادم خوشحال بودم که بعد ۳سال این شوهر غیابی رو میخام ببینم که در باز شد و یه پسر ناشناس وارد شد.خواستم جیغ بکشم که به دیوار کوبیدم و جلوی دهنمو گرفت وگفت:
_تو کی هستی دیگه تو اتاق من چیکار داری؟با اخم نگاهش کردم شروع کردم به حرف زدن که چیزی از حرف هام نفهمید...کلافه گازی از دستش که روی دهنم بود گرفتم که دادی زد و دستشو کشید عقب:
_چته وحشی
_وحشی تویی یا من...اینجا اتاق منه نه تو
با اخمای در هم نگاهش کردم که لب زد:
_تا قبل رفتنم اینجا اتاق من بود.تو کی هستی؟...
_عروس خانواده م تو کی هستی
با ابرو های بالا رفته نگاهم کرد و چشمک شیطونی زد:
_شوهرت...سرش رو خم کرد وکنار گوشم با بدجنسی لب زد....😱🔥
https://eitaa.com/joinchat/4257546242C808e262853