🖤🖇 یڪ‌شب‌بہ‌اصرار‌من‌ بہ‌جلسہ‌عید‌الزهرا‌‹س›رفتیم. فڪرڪردم‌ابراهیم‌ڪہ‌عاشق‌ حضــرت‌صدیـقہ‌‹س‌›است‌خیلے خوشحال‌مےشود... مداح‌جلسہ‌؛مثلا‌ًبراےشادےِحضرت‌‌زهــرا‹س‌› حرف‌هاے‌زشتےرابہ‌زبان‌آورد! اواسطــ‌جلسہ‌ابراهیـم‌بہ‌من‌اشاره‌ڪرد وباهم‌ازجلسہ‌بیـرون‌رفتیــم. در‌راه‌گفتــم: فڪرمےڪنم‌ناراحت‌شدید‌درستہ؟ ابراهیـم‌درحالےڪہ‌آرامش‌همیشگےِ خودرانداشت روبہ‌من‌ڪرد‌ودرحالیڪہ دستش‌راباعصبانیــت‌تڪان‌مےداد گفت: ⦅توےاین‌مجالس‌خـــداپیدانمےشہ؛ همیشہ‌جایےبروڪہ‌حرف‌ازخــدا واهل‌بیــت‌باشہ ☘️👌🏻⦆ چندبار‌هم‌این‌جملہ‌راتڪرار‌ڪرد. ↺ بعدها‌وقتےنظرعلمــارادرمورداین‌ مجالس‌وضرورت‌حفظ‌وحــــدت‌مسلمین‌ مشاهده‌ڪردم‌بہ‌دقت‌نظــر‌ابراهیــم‌