به‌عنوان مثال در جریان نشست‌های آستانه، ترکیه تضمین داد که بدون نیاز به درگیری‌ نظامی، گروه‌های مسلح معارض در ادلب را خلع سلاح کرده و این استان را به دولت سوریه تسلیم می‌کند و برای این کار شش ماه زمان خواست اما در طول این مدت، دولت ترکیه امکانات نظامی و مالی بیشتری در اختیار تروریست‌ها قرار داد و با استمهال پی‌در‌پی، مانع بازگشت این منطقه به دولت سوریه شد. در طول این سال‌ها، ادلب عملاً به صورت یک استان تحت اداره ترکیه درآمد در حالی که پایگاه اصلی حضور تروریست‌ها بود. 🔸بر اساس اسناد، دولت ترکیه از اواسط ۱۳۹۸ درصدد برآمد تا طی یک برنامه دقیق چندلایه، الگوی ادلب را به کل سوریه سرایت دهد. این برنامه چندلایه شامل موارد زیر بود: 🔻۱ـ دولت ترکیه درصدد برآمد که از ادلب یک سوریه کوچک و مینیاتوری‌ بسازد. بر این اساس گروه‌های مختلف شبه‌نظامی تروریست که تعداد آنان به ۱۵ گروه می‌رسید را تحت یک چتر قرار داده و مانع ادامه درگیری‌های داخلی میان آنان شود. این در حالی بود که گروه النصره که بزرگ‌ترین گروه شبه‌نظامی سوری بود، رسماً در لیست تروریسم سازمان ملل قرار داشت و باید برچیده می‌شد. سرویس اطلاعاتی ترکیه که اداره ادلب و در واقع اداره گروه‌های تروریستی را برعهده داشت، النصره را وادار کرد تا با نام جدید فعالیت کند. براین اساس اکثر گروه‌های این «جبهه‌» ذیل نام جدید (تحریرالشام) قرار گرفتند و تحت فرماندهی یک قرارگاه مشترک درآمدند که بعدها به اتاق عملیات فتح‌المبین موسوم گردید. 🔸سرویس اطلاعاتی ترکیه گروه جدید تحریرالشام را تحت آموزش‌های مختلف قرار داد. این آموزش‌ها شامل آموزش‌های نظامی، اطلاعاتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، رسانه‌ای و فن‌آوری می‌شد و واضح بود که ترکیه از این آموزش‌ها برای شکل دادن به یک دولت استفاده می‌کند. کمااینکه اندکی بعد در ادلب دولتی شکل گرفت که ریاست ظاهری آن با جولانی و ریاست واقعی آن با میت ترکیه بود. نخست‌وزیر این دولت «محمد البشیر» بود که امروز به عنوان نخست‌وزیر سوریه معرفی شده است. 🔻۲ـ همزمان با این روند در ادلب، دولت ترکیه از ضعف اقتصادی «سوریه در تحریم» استفاده کرد و کار روی ارتش سوریه و منفعل کردن آن را شروع نمود. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online 🔰 مردم سوریه قیمومیت ترکیه را نمی‌پذیرند (۲) 👤 🔸در طول این سال‌ها حقوق و درآمد یک جوان عضو شاخه نظامی تحریرالشام حدود ۱۴ برابر حقوق یک ژنرال در ارتش بشاراسد بود! فاصله ۵۰ دلار تا ۷۰۰ دلار حقوق ماهانه برای ارتشی که از ۱۳ سال جنگ خسته است و افقی داخلی برای بهبود وضعیت ندارد، طبعاً وسوسه‌انگیز بود. در این میان اردوغان از بعضی از خطاهای دولت سوریه هم استفاده کرد و نفوذ خود در ارتش سوریه را وسعت داد. یکی از این خطاهای راهبردی سربازگیری از مخالفان دولت بود که این اواخر تعداد آنان از ۳۰ هزار نفر فراتر رفت. دولت بشار اسد با این گمان غلط که سربازگیری از مخالفان، آنان را نسبت به سوریه دلبسته کرده و به رفع اختلافات منجر می‌شود، این امکان طلایی برای تسلط بر بخش‌های مختلف ارتش را در اختیار دولت ترکیه و سرویس اطلاعاتی آن قرار داد. در واقع روز هفتم آذر ماه که عملیات تحریرالشام علیه حلب شروع شد و سپس به سرعت به استان‌های دیگر سوریه رسید، ارتش عملاً از سوی ترکیه و تحریرالشام تسخیر شده بود. کمااینکه از همان روز هفتم آذر ماه درگیری در ارتش میان وفاداران به دولت سوریه و عوامل داخلی سرویس امنیتی ترکیه یعنی همین سربازان و عناصر جذب‌شده ارتش در گرفت و آن را متلاشی کرد. این در حالی بود که دولت سوریه به دلیل بار مالی، به کاهش شدید «نیروهای دفاع وطنی سوریه» که نقش اساسی در آزادسازی سوریه از سیطره گروه‌های تروریستی تحت‌الحمایه داشتند، اقدام نمود و عدد آنان را از حدود 120 هزار نفر به حدود 12 هزار نفر رساند و از سیستم نظامی به بخش خدماتی منتقل نمود و عدد نیروهای سپاه تحت امر «سرلشکر سهیل حسن» که نقش اول در مهار گروه‌های تروریستی داشت و وجود آنان لرزه بر اندام گروه‌های تروریستی می‌انداخت از حدود ۳۰ هزار نفر به کمتر از ۵۰۰۰ نفر تقلیل داده بود. این یگان نیز در زمان حملات هفتم تا هجدهم آذر ماه دچار درگیری داخلی شد و عدد فعال آنان به حدود ۵۰۰ نفر! کاهش یافت. این اشتباهات که توجیه مالی داشت، عملاً به فرش قرمز پیش پای سرویس ترکیه و گروه تحریرالشام تبدیل شد تا کل سوریه را بدون درگیری و با سرعت به تصرف درآورند. 🔻۳- دولت ترکیه در حالی که دولت سوریه را به رسمیت نمی‌شناخت و بر براندازی آن اصرار داشت و برنامه‌های مختلفی را برای تحقق آن تنظیم کرده بود، تلاش کرد تا در جامعه تحت محاصره اقتصادی رسوخ کند و چهره خود را از یک دولت متخاصم به دولتی که درصدد بهبود وضعیت اقتصادی مردم این کشور است، تغییر دهد.