افرادی که دچار نشخوار ذهنی هستند، مدام درباره‌ تجربیاتشان فکر می‌کنند، اما اغلب این افکار را در جهت منفی به کار می‌گیرند. حالا تصور کنید که اگر این قدرت را به‌جای تمرکز بر اتفاقات منفی، روی یادگیری و توسعه‌ مهارت‌های جدید متمرکز کنید، چقدر می‌تواند مفید باشد! 4.اجتناب از نتیجه‌گیری سریع و ساده‌انگارانه افراد عجول اغلب به اولین فکری که به ذهنشان می‌رسد، بسنده می‌کنند. اما افراد بیش‌ازحد متفکر معمولاً تمایل دارند گزینه‌های مختلف را بررسی کرده و به‌سرعت تصمیم‌گیری نکنند. تحقیقات نشان داده است که وقتی افراد چندین روش مختلف را برای انجام یک کار در نظر می‌گیرند، معمولاً به راه‌حل‌های بهتری دست پیدا می‌کنند. اگر شما هم زیاد فکر می‌کنید، می‌توانید این ویژگی را در تصمیمات مهم به‌کار بگیرید. به‌عنوان‌مثال، به‌جای اینکه اولین گزینه‌ پیشنهادی برای یک پروژه یا تصمیم شخصی را بپذیرید، چندین گزینه‌ دیگر را هم در نظر بگیرید و سپس بهترین آن‌ها را انتخاب کنید. اما مراقب باشید که در تصمیمات کم‌اهمیت دچار وسواس نشوید و آن‌ها را سریع‌تر نهایی کنید. 5.توانایی مشاهده دقیق و تحلیل خود بیش‌ازحد فکر کردن اغلب با تفکر درباره‌ خود همراه است. افراد ممکن است مدام به تحلیل رفتار، احساسات و تجربیات خود بپردازند. اما این ویژگی می‌تواند هم مفید و هم مضر باشد. در نسخه‌ منفی، فرد درگیر خودانتقادی افراطی و نشخوار فکری می‌شود. اما در نسخه‌ی مثبت، می‌تواند از این توانایی برای درک بهتر الگوهای رفتاری و بهبود عملکرد خود استفاده کند. مثلاً می‌توانید توجه کنید که در چه شرایطی بهترین ایده‌ها به ذهن شما می‌رسند؛ آیا در حین پیاده‌روی است؟ هنگام گوش دادن به موسیقی؟ این آگاهی به شما کمک می‌کند تا آن شرایط را بیشتر ایجاد کنید و بهره‌وری خود را افزایش دهید. چگونه از تفکر غیرمفید به تفکر سازنده برسیم؟ در اینجا دو راهکار عملی برای تبدیل نشخوار ذهنی به تفکر خلاق ارائه شده است: ورودی‌های فکری خود را متنوع‌تر کنید: اگر همیشه از منابع محدود و تکراری ایده می‌گیرید، ذهن شما در یک حلقه‌ بسته گیر خواهد افتاد. برای گسترش دیدگاه خود، منابع مختلفی را مطالعه کنید، با افراد جدید گفت‌وگو داشته باشید و محیط‌های تازه را تجربه کنید. تفکر را با اقدام ترکیب کنید: بیش از حد فکر کردن بدون عمل، شما را در دنیای ذهنی‌تان گرفتار می‌کند. ایده‌هایتان را آزمایش کنید، حتی اگر نتیجه‌ اولیه نامشخص باشد. مهم این است که در مسیر یادگیری باقی بمانید. با انجام این تغییرات، می‌توانید قدرت‌های شناختی خود را به مسیرهای مثبتی هدایت کنید و از تفکر عمیق خود بیشترین بهره را ببرید. مثال‌های عملی حل چالش‌های کاری به جای نگرانی درباره‌ی اشتباهات وضعیت منفی (نشخوار ذهنی): فرض کنید در یک جلسه کاری، ارائه‌ی خوبی نداشته‌اید و بعد از جلسه مدام در ذهنتان مرور می‌کنید که چه چیزی را اشتباه گفتید و چطور بهتر می‌توانستید عمل کنید. این تفکر، اگر ادامه پیدا کند، باعث اضطراب و کاهش اعتمادبه‌نفس شما در جلسات بعدی می‌شود. راهکار خلاقانه: به جای اینکه روی اشتباهات گذشته تمرکز کنید، از انرژی ذهنی خود برای تحلیل راه‌های بهبود استفاده کنید. مثلاً می‌توانید به این فکر کنید که چگونه مهارت‌های ارائه‌ خود را تقویت کنید. شاید بخواهید تمرین سخنرانی انجام دهید، از دیگران بازخورد بگیرید، یا حتی یک کارگاه آموزشی در این زمینه بگذرانید. تبدیل نگرانی مالی به برنامه‌ریزی مالی هوشمند وضعیت منفی (نشخوار ذهنی): ممکن است مدام نگران هزینه‌های زندگی باشید و بارها و بارها در ذهنتان محاسبه کنید که آیا درآمدتان برای آینده کافی است یا خیر. این نگرانی هیچ کمکی به حل مشکل نمی‌کند، بلکه فقط استرس شما را افزایش می‌دهد. راهکار خلاقانه: به جای نگرانی مداوم، از این انرژی ذهنی برای ایجاد یک برنامه‌ مالی مشخص استفاده کنید. مثلاً می‌توانید درآمد و هزینه‌هایتان را در یک جدول ثبت کنید، به دنبال راه‌های کاهش هزینه‌های غیرضروری باشید یا برای افزایش درآمد به مهارت‌آموزی و یافتن فرصت‌های شغلی جدید فکر کنید. استفاده از تفکر زیاد در مسیر نوآوری وضعیت منفی (نشخوار ذهنی): یک نویسنده یا طراح ممکن است ساعت‌ها درگیر این فکر باشد که آیا ایده‌ی او به‌اندازه‌ کافی خوب است یا خیر. این تفکر ممکن است باعث شود که اصلاً ایده‌ خود را اجرایی نکند. راهکار خلاقانه: به جای اینکه درگیر کمال‌گرایی شوید و مدام به ضعف‌های ایده‌ خود فکر کنید، یک نمونه‌ی اولیه از کارتان ایجاد کنید و آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. مثلاً اگر ایده‌ای برای نوشتن یک داستان دارید، به جای اینکه مدت‌ها درباره‌ی آن فکر کنید، یک نسخه‌ کوتاه از آن را بنویسید و بازخورد بگیرید.