روایتگری ‍ هر هفته توی خونه روضه داشتیم . وقتی آقا شروع می ڪرد به خوندن ، تا اسم امام حسین (ع) می اومد حاجی رو می دیدی ڪه اشڪش جاری شده . حال عجیبی می شد با روضه امام حسین (ع) انگار توی عالم دیگه ای سیر می ڪرد . یه بار وسط روضه ، مصطفی رفته بود بشینه رو پاش ؛ متوجه بچه نشده بود ، انگار ندیده بودش . مصطفی گریه ڪنون اومد پیش من . گفت : « بابا منو دوست نداره . هر چی گفتم جوابم رو نداد . » روضه ڪه تموم شد ، گفتم : « حاجی ، مصطفی این طوری می گه .» با تعجب گفت : « خدا شاهده نه من ڪسی رو دیدم نه صدایی شنیدم . » از بس محو روضه بود .... به روایت همسر شهید حاج عبدالمهدی مغفوری 🍃 🌺 🍃