خداوند مشتاق كيست؟ ✨ _ خداوند متعال به يكي از صديقين وحی نمود كه برای من بندگانی هستند كه مرا دوست می‌دارند و من هم آنها را دوست مي‌دارم، آنان مشتاق من، و من هم مشتاق آنها هستم، و آنها مرا در ياد دارند و من هم به ياد آنان هستم، آنها به من نظر دارند، و من هم به آنها نظر دارم، پس اگر تو قدم جاي قدم آنها بگذاری، تو را هم دوست خواهم داشت و اگر از راه آنها منحرف شوی عقوبتت خواهم نمود. آن صديق گفت: معبود من! نشانه آنها كه مورد توجّه تو هستند چيست؟ خطاب رسيد: آنان روزها همچون چوپان مهرباني كه مواظب گوسفندان خود هست به سايه می‌نگرند و منتظر آمدن شب هستند، و همان گونه كه پرندگان هنگام غروب با شور و شوق عازم آشيانه خود می‌گردند. اينان هم با همين حال به استقبال غروب خورشيد می‌روند، پس آنگاه كه شب فرا رسيد، و تاريكی همه جا را فرا گرفت، و فرش‌ها پهن و همه گرد هم جمع شدند و هر دوستی با دوست خود خلوت نمود اينان در برابر من به پای می‌ايستند و صورتهاي خود را بر خاك مي‌نهند، و با تلاوت آيات قرآن به مناجات و گفتگوی با من برمی‌خيزند، و نعمتهای‌ مرا سپاس می‌گويند. پس آنان را می‌بينی كه گاه گريه می‌كنند، و گاه شيون سر می‌دهند، گاه آه می‌كشند، و گاه از معاصی و گناهان شكوه مي‌كنند، گاه ايستاده و گاه نشسته، و گاهی در حال ركوع، و گاه در سجده هستند، و آنچه را كه به خاطر من تحمل آن مي‌كنند، همه را مي‌بينم، و شكوه‌هائي كه از محبت من بر لب دارند می‌شنوم. اولين چيزي كه به آنها عطا كنم سه چيز است يكي اينكه نور خودم را در دلهای آنها بيفكنم در نتيجه همانگونه كه من از آنها آگاهم، آنها نيز از من با خبر خواهند بود، دوم اينكه اگر آسمانها و زمينها و آنچه را كه در اين ميان هستند در ميزان آنها ببينم باز آن را كم خواهم دانست، سوم رو سوی آنها مي‌كنم، و آيا اگر كسی من رو سوی او آورم، احدی می‌تواند بداند كه چه به او عطا خواهم نمود. [اسرار الطلوة، حاج ميرزا ملكی تبريزی، ص 455] ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌قرارمون‌نیم‌ساعت‌قبل‌ازاذان‌صبح