«دلایل اقتصادی سقوط بشار اسد» 🔸 شروع دومینوی شکست سوریه به 2005 باز‌می‌گردد زمانیکه برخی «اقتصادخوان‌های سیاست‌ندان» با بلاگری رسانه‌ای بر طبل توهمِ «دولت بزرگ و پرخرج» کوبیدند تا سیاستهای «رفاه عمومی» سوریه را در هم بشکنند که امروز ثمره شوم آن بشود انهدام سرمایه اجتماعی دولت. 🔹 سوریه با همه نواقص اقتصادی که داشت اما چتر رفاهی عمومی را در حوزه خدمات عمومی مثل بهداشت و درمان، آموزش، بیمه و تأمین اجتماعی و نظام بازنشستگی فراهم کرده بود. حتی تسهیلات دهی خوبی برای حوزه کشاورزی و خودکفایی کالاهای اساسی خود به اجرا گذاشته بود تا اینکه عده ای مبتنی بر آموزه‌های جزوات اقتصادی خود، بدون توجه به هیچ کدام از سایر ابعاد سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی سوریه، با اهدافی مثل «کاهش مخارج دولت، چابک‌سازی دولت، توزیع عادلانه!! یارانه و ...» و دقیقا با همین واژگان، بشار اسد را به سمت حذف سیاست‌های رفاه عمومی در سوریه بردند. 🔸 حذف یارانه‌ها شروع شد، سوخت و نان گران شد، حمایت دولت از تولید کالاهای اساسی غذایی و کشاورزی شدیدا کاهش پیدا کرد، سوریه به واردکننده بسیار از همین کالاها تبدیل شد. نظام بیمه عمومی عملا لغو شد و بیمارستانهای دولتی به سمت خصوصی شدن رفتند و هزینه درمان سر به فلک کشید.حتی حوزه آموزش هم به سمت خصوصی شدن پیش رفت تا جاییکه از مهدکودک تا دانشگاه را شامل میشد. 🔹 اما نه دولت چابک شد، نه بخش خصوصی توسعه یافت، نه درآمد سرانه رشد کرد، نه بهره‌وری و توسعه به صرفه شد و نه هیچکدام از درهای آرمان‌شهر تَوَهمی آن اقتصادخوان‌های مشاور بشار اسد باز شد. 🔸 رسانه‌های دولتی سوریه هم با تریبون دادن به این جریان، ناخواسته سقوط را تسریع کردند. 🔹 نتیجه: انهدام سرمایه اجتماعی اسد و شروع و توسعه ناامنی های گاه و بیگاه از شمال و جنوب سوریه. 🔸 این عاقبت حتمی هر دولتی است که حکمرانی را به دست «اقتصادخوان‌های سیاست‌ندان» و بلاگرها بدهد. محمد طاهر رحیمی |صدای ایران 🇮🇷 VOI| 🎙@VOINEWS|@VOINEWS