دعوت به پویش پیامبر درونمان، موسی وار در پهنای بی انتهای تاریک و فریبای دنیا به دنبال کورسویی می گشت تا راه را بیابد و سرمای رسوخ کرده در روحش را با نور آن مرهمی گذارد اما ایمان داشت به اینکه آنکس که "مرا از نیستان بُبریده است" عاقبت راه را نشانمان خواهد داد و "آخر بنماید وطنم".... 💠 آرام آرام رشته نوری به سویمان وزیدن گرفت و مغناطیس وار، شعاع نورش را به همه وجودمان پاشید وما همچون خسی در میقات، بیتاب و بیقرار به سویش شتافتیم... چشم که باز کردیم در این نیستان وجود که "حوزه علمیه" نام داشت، خود را طلبه دیدیم. در کسوتی مقدس که "فاخلع نعلیک" را دریافته بودیم. سر به زیر انداختیم و در محضر قال الصادق و قال الباقر خشوع کردیم. 📝اما این مکتب، اول درسش "زکات العلم نشره" بود. می دانیم که شاگرد مکتب حضرت صادق، خوشبختی طلبگی را فقط برای خود نمی خواهد. دوست دارد سهمی برای دیگران از شیدایی های شبانه و نجواهای های آرام طلبگی و لذتهای معراجش کنار بگذارد. پس دست دراز کردیم و آنها را که هنوز پا در این مسیر ننهاده بودند با خود همراه کردیم و هنوز این اولین درس را هر روز پس میدهیم و امسال هم که موسم ثبت نام در حوزه های علمیه رسیده است دست یاریگر خود را در پویش به سوی دوستانی دراز می کنیم که هنوز نتوانسته اند وادی ایمن خود را در هیاهوهای تیره و تار دنیا بیابند. 💌همگی در پویش شرکت می کنیم و با دعوت از دوستان، بستگان و آشنایانمان به تحصیل در حوزه های علمیه، نبض قدمهایمان را در این جاده سبز، پر تپش تر و پرقوت تر ادامه می دهیم.