⭐️قسمت پنجم
امام حسین در مدینه زندگی میکرد و به درس دادن و پرورش شاگردانی مشغول بود ... او مکتب عشق را درس میداد ... او از راههای رسیدن به خدا میگفت ...
حاکم مدینه سعی کرد برای یزید از حسین بیعت بگیرد ...
حسین شبانه به همراه خانواده و جمعی از دوستدارانش به سمت مکه رهسپار شد ... مدتی در آنجا روشنگری کرد و سپس در آنجا قصد جانش را کردند ... نامههای زیادی از طرف کوفیان به حسین رسید که به سرزمین ما بیا ...
حسین، مسلم را مأمور کرد تا به کوفه برود و صدق گفتار کوفیان را بسنجد و بستر را برای ورود امام زمانش آماده کند ...
حسین حرکت کرد به سمت کوفه ...
مردم کوفه مدام طلب میکردند که امام زمانشان را ببینند و او به سرزمینشان برود ...
اما مردم کوفه نماینده و بسترساز امام زمانشان را تنها گذاشتند و در آخرین ارتباط، همگی ریزش کردند و به لشکر دجالیان پیوستند ...
حسین در راه بود ... امام زمانشان در راه بود ولی افسوس که کسی این امام زمان را نمیشناخت ... همه او را غریبه میخواندند ... همه او را خارجی میخواندند ... او را منحرف و شیطانپرست میخواندند ...
مردمی که عادت به خدای وارونه کرده بودند، غافل از این بودند که خودشان شیطانپرست و مشرک هستند و امامزمانشان و نماینده او با پیام خدای حقیقی پیش آنها آمدهاند ولی آنها این قدر گرفتار بودند و این قدر بسته بودند و این قدر در جهل و بردگی به سر میبردند که توانایی تشخیص را از دست داده بودند و دجالیان زمان هم با معرفی دجال (یزید) به عنوان منجی (امیرالمومنین) مردم را بیشتر فریب میدادند ...
حسین (امام عصر) از مکه به سمت کوفه آمد و کوفیانی که مدام انتظار امام زمانشان را میکشیدند و شاید انتظار ورود امام زمانشان را در روز بخصوصی تخمین میزدند، در بزنگاهی که باید به استقبالش میرفتند، او را تنها گذاشتند ...
آری امام زمانشان را تنها گذاشتند ... چون او را نمیشناختند و با او غریبه بودند و نمیدانستند که امام زمانشان در اندیشه آنها میآید و با اندیشه آنها کار دارد نه با روز خاصی ...حسین آمد و منزل به منزل آگاهی داد ... افرادی که مدام سنگ علی و آل علی را به سینه میزدند او را تنها گذاشتند ... عدهای از صف حسین جدا شدند و به صف یزیدیان پیوستند ... و عدهای مثل حُرّ در آخرین لحظات (در صفر ثانیه) به کمال رسید ...
چه حکایت آشنایی است ... گویی که خودِ ما بودیم در آن روزگار ... گویی که دوباره آن روزگار در حال تکرارشدن است ... فقط طرز پوشش و معاشرت مردم فرق کرده ولی داستان همان داستان است و مردم همان مردم و صحنه همان صحنه ...
داستان همان داستان حسین است ...
👇
@wittj2