پاسخ حجت الاسلام مهدی مسائلی نویسنده ی کتاب "پیشوایان شیعه، پیشگامان وحدت" به سخنان اخیر مولوی گرگیج ⚡️از قضا سِرکَنگَبین صفرا فُزود 🔸نقدی بر سخنان مولوی گرگیج چند سالی است که بعضی از سخنان تند و تیز مولوی گرگیج امام جمعه اهل‌سنت آزادشهر استان گلستان در کانال‌ها و گروه‌های مجازی شیعه منتشر می‌شود و ناراحتی و خشم شیعیان را برمی‌انگیزد. چند روز پیش نیز ایشان سخنانی را در نماز جمعه بیان کرده‌اند که به همت بعضی از چهره‌های رسانه‌ای این‌طرف انتشار زیادی داشت و فضای هیجانی تقابل مذهبی را شدت بخشید. جناب مولوی در سخنانش بعد از بیان این‌که میان اهل‌بیت(ع) و خلفای راشیدین محبت و دوستی برقرار بوده است،‌ گفت: «مادر زین العابدین دختر یزدگرد بود که حضرت عمر(رض) پس از فتح ایران به نکاح حضرت حسین(رض) درآورد و ۹ امام پس از آن از همین نسل به وجود آمدند، پس اگر خلافت حضرت عمر (رض) را نپذیریم اعتبار امامان و نسَب آنان را زیر سوال برده‌ایم.» جناب مولوی در این استدلال خواسته‌اند شیعه را میان دو محذور و تنگنا قرار دهند: ۱. این که اعتقاد اهل‌سنت را درباره‌ی خلافت تام و کامل خلفای راشدین بپذیرید؛‌ ۲. اگر خلافت آنها را نپذیرید هبه یا عقد نکاح خلیفه دوم باید نامشروع و ناصحیح باشد. جناب گرگیج پنداشته‌اند از آنجا که محذور دوم برای شیعه خیلی سخت و ناگوار و توهین‌آمیز است، شیعیان ناچار محذور اول را می‌پذیرند و استدلال ایشان مطلوب واقع می‌شود. متأسفانه از این طرف نیز بعضی به جای جواب منطقی به این استدلال ناصواب و غیرعالمانه، بر محذور دوم تأکید کرده‌اند، به این معنا که گویا استدلال وی خیلی جدی و درست است و به خاطر این‌که شیعه نمی‌تواند با محذور اول کنار بیایند،‌ توهین مذهبی و دشنام‌گویی بر اهل‌بیت(ع) صورت گرفته است. اما جوابِ استدلال مولوی گرگیج آن است که شیعه آغاز امامتِ امام علی(ع) و امامان اهل‌بیت(ع) را بلافاصله بعد از رحلت پیامبر(ص) می‌داند نه بعد از قتل خلیفه‌ی سوم و خلافت امام علی(ع). مفهوم امامت نیز با خلافت ظاهری خیلی متفاوت است. حتی در میان اهل‌سنت نیز بعضی معتقدند با توجه به سخن معروف و مشهور خلیفه دوم که: «لَوْ لَا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ؛‌ اگر علی نبود عمر هلاک می‌شد» امامت شرعی از آن امام علی(ع) و خلافت ظاهری با خلفای راشدین بوده است. به هر حال، شیعه مشروعیت تصرفات و حلیّت امور را حتی در زمان خلیفه‌ی دوم به دست امام علی(ع) و به امضای ایشان می‌داند نه خلیفه‌ی دوم. پس نزد شیعه صحت هبه یا عقد نکاح جناب عمربن‌خطاب ملازمه‌ای با پذیرش خلافت ایشان ندارد، تا شیعه در برابر این استدلال مسکوت شود. در حاشیه این بحث دو نکته را نیز بیافزایم: ۱. جناب مولوی گرگیج با بیان این سخنان می‌خواهند موجبات ارادت و محبت شیعیان به خلفای راشدین را فراهم سازند یا حداقل از بیان توهین به آنها جلوگیری کنند، ولی ایشان همچون بسیاری از مجادله‌گران مذهبی راه را اشتباه می‌روند، سخنان ایشان نه تنها محبت و مودتی در این طرف ایجاد نمی‌کند بلکه توهین‌ به خلفا را می‌افزاید و موجب تضعیف فعالیت‌های منطقی در جهت منع از توهین مذهبی می‌شود. با انتشار سخنان ایشان در میان شیعه، تندورها و مجادله‌گران مذهبی یک قدم جلوتر می‌آیند و با دامن زدن به هیجان‌های مذهبی، خروش و دعوای شیعه و سنی را منطقی‌تر از وحدت و تقریب مذاهب نشان می‌دهند. پس بهترین تعبیری که درباره عملکرد ایشان می‌توانیم داشته باشیم این است که: "از قضا سرکنگبین صفرا فزود" ۲. بعضی از چهره‌های رسانه‌ای این طرف با هیجانی خاصی سخنان مولوی گرگیج را منتشر کردند و آن فرصتی برای برانگیختن هیجان و شور شیعه برای عزاداری فاطمیه(ع) دیدند. این عده فقط جنبه‌ی توهین‌آمیز این سخنان را برجسته کردند و خواسته یا ناخواسته مروج استدلال‌های ناصواب مولوی گرگیج شدند. این عملکرد مرا یاد سخنان مقام معظم رهبری می‌اندازد که فرمودند: «سعدى می‌گوید: "یک نفرى به من فحش داد، من نشنیدم؛ مثل تیرى بود که‌انداخت و به من نخورد. تو این تیر را برداشته‌اى آمده‌اى در پهلوى من فرو می‌کنى؟ این فحش را به من می‌رسانى؟" آنجا یک روزی فحشى جعل کردند و به امام صادق(ع) نسبت دادند، تو حالا برداشتى این فحش را و در طول تاریخ با خودت حمل می‌کنى و با جدیّت یک بار دیگر محکم در پهلوى امام صادق(ع) فرو می‌کنى؛ این خوب است؟ این درست است؟ این را می‌گویند شیعه‏ امام صادق(ع)؟ این را می‌گویند علاقه‏مند به امام صادق(ع)؟ چرا وقتى‌که نمی‌فهمید و نمی‌توانید استنباط کنید، قضاوت می‌کنید؟»(همر‌زمان حسین(ع)، سخنان رهبری در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم (ع)، ص221) 💥https://eitaa.com/joinchat/3344760855C17713c4a73