و چند خطی برای تو دخترم، میوه دلم! خداوند ما زن ها را پر از احساس و عاطفه آفریده است. پر از حسهایی که گاه خودمان به جبر شرایط روزگار از دست خودمان و احساساتمان کلافه میشویم. احساس چون با عقل همخانه شود عظمتی بی نظیر می افرید و تو را به منزلت همسری و مادری میرساند. پس هیچ گاه به خاطر احساساتی بودنت و اشک ریختنهای گاه و بی گاهت خودت را سرزنش نکن. تو مظهر اسم جمال و رحمت الهی هستی. نگذار بی وفایی و رنج روزگار این گوهر عمیق را در وجودت کمرنگ کند. قوی باش و با سختی های روزگار دست و پنجه نرم کن که تو روزی رضایتمندانه گذر این روزها را جشن میگیری. برای شناخت خودت و خالقت بیش از هر چیز دیگر وقت بگذار که هر کم کاری در این زمینه میتواند تو را و تلاش هایت را بی سرانجام بگذارد و هر روز بیش از روز قبل به سرزمین حیرانی و سرگردانی سوق دهد. تو عالمی را در وجود خود داری و از این روست که حکما انسان را عالم کبیر خوانده اند. همه چیز عالم صغیرِ دنیا برای تو آفریده شده اند و در خدمت تو خواهند بود اگر تو قواعد و فرمولهای درست زندگی کردن را بیاموزی. اینها که حال برای تو میگویم تنها چند خطی تذکر و موعظه نیست بلکه تجربه هایی است که بهایش گذران بهترین سالهای زندگی ام بوده است. چونان که بتوانی از وادی حیرانی بگذری وارد وادی عشق میشوی. جایی که سرشار از نشاط و آرامش و شادی است و میتوانی با رهایی از همه تعلقات و دوست داشتن هایی که زنجیر بسته اند بر پاهایت، عشق واقعی را تجربه کنی. میتوانی عاشق شوی، عاشق خداوند و همه آنچه او آفریده است. اگر روزگاری کسی را دیدی که حس کردی او هم مرتبه ای از عشق را چشیده است بدان که میتوانی او را برای همسفری برگزینی و البته وادی عشق نیز فراز و فرود زیاد دارد. تردیدها و ترسها میتوانند تو را به وادی حیرانی عقب برانند. به میوه نشستن درخت زندگی حاصل صبر و مداراست که مردها هر قدر هم بزرگ شوند بچه هایی هستند بهانه گیر و پر توقع. تو بهانه گیریشان را بگذار پای غرور مردانه شان. باورشان کن و بگذار در سایه محبت و رحمتِ درخت وجودت آرام بگیرند و رشد کنند و این همان تجلی اسم رحمتی است که پیشتر برایت گفتم. آرام که بگیرند تبدیل میشوند به تکیه گاه و پناهگاهی که تو میتوانی در کنارشان رشدی جدید را تجربه کنی. ارام که بگیرند میشوند مردهایی که دلت برای آن همه بار سنگینی که باید به دوش بکشند میسوزد، آرام که بگیرند تبدیل میشوند به همه کسی که دلت برایش هر لحظه تنگ میشود و شوق دیدارش را داری، آرام که بگیرند میشوند هم نفس و همراهی که اگر نباشند هم، حضورشان حاضر است و زندگی ساز و این همه به شرط آن است که تو مادرانگی پنهان در وجودت را رشد داده باشی و از خواستن‌های کودکانه عبور کرده باشی و با همه وجود آماده ورود به میدان جهاد زندگی باشی. دخترم اما خوب حواست را جمع کن که هر کسی نمیتواند برای تو تجربه ای از عشق، آرامش، تکیه گاهی و زندگی سازی را به ارمغان بیاورد. در ظرف وجود آدمها خوب بنگر، تنها کسی میتواند شایسته همراهی با تو باشد که بیش از هر چیز دلش به خالقیت و ربوبیت و پناهگاهی خداوند قُرص باشد، آنقدر رشد کرده باشد که بتواند در برابر حوادث روزگار نشکند و بهانه گیریشهایش جلو ورودی های قلبش را برابر سخن های حکیمانه نبسته باشد و مهرورزی بی قید و شرط و بدون محاسبه را بفهمد. دخترم بدان که این شور و شوق و عشق و مهر و مادرانگی ات امانتی است از جانب خداوند پس همه همه و غم ات را در حفظ این امانت بگذار و بیندیش که رسم امانت داری از این گوهر بی نظیر چیست؟ آرامش و شادی تان بیش باد... نوشته استاد حوریه بزرگی