🍃✨🍃✨🍃✨🍃 نجابت اصالت شرافت رقیه یگانه‌ست از حیث عفت رقیه عزیز است و در اوج عزت رقیه جلیل است و دارد جلالت رقیه بود رحمت بی نهایت رقیه لب او عسل نوش عباس و اکبر دلش مست و مدهوش عباس و اکبر مقرش در اغوش عباس و اکبر اذان شد قلمدوش عباس و اکبر که باشد همای سعادت رقیه... از او نور دارد فلق در حقیقت تفیلش بود ماخلق در حقیقت به تن داده ذکرش رمق در حقیقت کجا میروی اهل حق در حقیقت به طفلی‌ست پیر طریقت رقیه... موقّر، مکرم، معظم، مؤدب به درگاه ذات الهی مقرب ندیدم کنارش کسی را معذب روی دامن ام کلثوم و زینب نشسته‌ست بر تخت عصمت رقیه... چه زیباست از بند دنیا بریدن به سرعت به پابوسی او رسیدن در اطراف آن ماه گنبد پریدن نداریم دلشوره‌ی نه شنیدن اگر هست صاحب کرامت رقیه... دعا میکنم مبتلای تو باشم فقیر تو و بی‌نوای تو باشم پریشان حال و هوای تو باشم فقط کلب صحن و سرای تو باشم دعا از من از تو اجابت رقیه... چه کرده دم کاری‌ات در خرابه که مانده غم جاری‌ات در خرابه به سوز عزاداری‌ات در خرابه به لطف فداکاری‌ات در خرابه بقا یافت نسل امامت رقیه... به آن ضعف زانو، به آن زخم بازو به آن قامت خم، به آن درد پهلو به آن روی نیلی، به آن چشم کم سو تو مستور در نور بودی از این رو نشد روسری تو غارت رقیه... غمت بیشماره، شبت بی ستاره دو گوش تو زخمی و بی گوشواره تو را پیر کرده غم شیرخواره پس از دیدن آن لب پاره پاره ندارد دگر خواب راحت رقیه 🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨