#در_مدح_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
روح قدس باز توام یار باش
مادح شه را تو مددکار باش
تا که کند وصف رخ ماه خویش
وصف مه بیبدل و شاه خویش
روح قُدُس، نفخه رسان، بر قلم
تا که کنم مدح شهم را رقم
روح قدس خواهد و فیضی عظیم
تا که کند مدحت شاهی کریم
بینفس پاک تو ای پاکْجان
کی شود این ناطقه رَطب اللِّسان
از نفست مریم نطقم گشا
تا شود این نطق، مسیحاصفا
وصف بهین ماه و کجا نطق من؟
مدح چُنان شاه و کجا نطق من؟
مدح چُنان مهرِ ولایتمدار
نیست یقین، کارِ منِ ذرّهوار
شاه من آن شاه ولایت سریر
صدرنشین و همگان را امیر
والی والای امیران دهر
شاهِ کرم گسترِ دیوان دهر
شاه ولایتگهرِ کنفکان
گنجهء اسرار حق لامکان
میرِ رضاداده به امر قضا
جلوهگر از طلعت او مرتضا
گوهر بحرین وفا و ولا
زادهء بیمثل علی العَلا
پورِ رسول الاُممِ ممتحن
پورِ علی جلوهء یزدان، حسن
بر قُلَلِ عِلم عَلَمها زدی
بر کتب حِلم رقمها زدی
خواست دهد جلوه به حلمش حلیم
حلم ترا کرد نمایان حکیم
مدحگر حلم تو یزدان توست
عارف آن حضرت منّان توست
تا عَلَمِ حلمْ به عالم نشاند
زینت خود حلم از این شه ستاند
حلم خداوند ز حلمش عیان
صبر ازل در دلِ صبرش نهان
صابر خونیندل ایّام غصب
ممتحن فتنهء حُکّام غصب
آب بقا از لب او جرعهکش
دست وفا نام ورا قرعهکش
ماه لقایان حریم ازل
دیده کجا چون تو مهِ بیبدل
ماه و فلک از تو شده در حیات
ای دو لبت آمِر مرگ و ممات
چشم تو ساقیّ ِ شراب طهور
مست دو چشمان تو حورِ قصور
بادیه پیمای تو موسای عشق
زندهء انفاس تو عیسای عشق
خاک تنِ قاطبهء مرسلان
بود همه بی نفسِ نفخِ جان_
لیک در آن عهد و زمان قدیم
ذکر تو تسبیح خدای کریم
ذکر تو شد زینت لبهای جان
ذاکر مذکور شدی آن زمان
ذکر خدا ذکر و حدیث شماست
یاد شما یاد خدای علاست
ای نبوی گوهر و گنج گران
گنج تو از گنجگهِ شایگان
گوهر تو گوهر بحر ولاست
عاجز صَرفش همه اهل ذکاست
حُسن ِ حَسَن حُسن خدای ازل
جلوهگهش جلوهگهِ بیبدل
حافظ اسرار علیم حکیم
مظهر رحمانی شاه رحیم
زادهء شیراوژنِ شیر خدا
صفشکنِ معرکههای بلا
صارم خونبارِ ولا پیشگان
قاطع اَذناب جفا ریشگان
دست علیوار به صفّینها
پنجهء شیرانهء روز وغا
گَردبرآرندهء سفیانیان
خاککُنِ هیکل شیطانیان
منجلی از قدرت او مرتضا
حیدر کرّار، شه لافتا
تک یلِ موسی یدِ طالوت تن
بر سر فرعونصفتان تیغ زن
ای حسن ای زادهء خُلق عظیم
چون تو نیامد به جهان یک کریم
آنچه ز اموال که دادت خدا
دست تو بخشید ز جود و سخا
از کرمت مُکرَم یزدان شدیم
لایق مهمانی یزدان شدیم
از تو بُوَد کاخ کرامت جمیل
از تو شده نام سخاوت ثقیل
از کرمت گشت کریمان خجل
حاتم طی از کرمت منفعل
قاسم الارزاقِ کریمان تویی
قوتدهِ خوانِ لئیمان تویی
آنچه ز ارزاق در این خاک رُست
از اثر فضل تو ای پاک رُست
چونکه تویی پادشه عرشجاه
مسند یزدان به تو شد تختگاه
رحمتِ رحمانیِ رحمانِ پاک
از تو سرازیر شود روی خاک
کون و مکان جیرهخور از خوان توست
سائل دیرینهء احسان توست
گاهِ کرامت به غلامان دین
عشق خودت بخش به جانِ
#نگین
#نگین
#مختار_وطن_پرست.
#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/wwgoLchinzenab