اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ترکیب‌بند غزل‌پیوسته میلاد امام رضا علیه السلام خورشید در آغوشِ ستاره می‌درخشید توحیدِ خدا به گاهواره می‌درخشید بر دامنِ زهراییِ نجمه گلِ زهرا از روح وُ تنِ نبی عصاره می‌درخشید قابی زِ علومِ عرش در صورتی از خاک در حالِ نظاره و اشاره می‌درخشید در خانه‌یِ موسی نفسی برتر از عیسی از فاطمیون علی دوباره می‌درخشید کشتیِ نجاتِ نوح نَه نجاتِ عالم از موجِ دسیسه و شراره می‌درخشید بهرِ نظری ملائکه‌‌ بست نشستند از عشقِ رضا همه سر و دست شکستند فالی به تماشایِ نگارم زدم امشب با حافظِ طنّاز کنار آمدم امشب آمد « نکند سود فروشنده‌یِ یوسف » با جان به خریداریِ یار آمدم امشب تو عالِمِ آلُ‌اللَّه و من جاهلِ درگاه بر من نظر اَنداز که زار آمدم امشب هرگز نشده سائلی از خانه‌یِ تو رَد صیّادِ محبّت به شکار آمدم امشب مسکینِ سرِ سفره‌یِ احسانِ رئوفم بر دیده قدم نِه که غبار آمدم امشب از پشتِ درِ خانه مکن نوکرت آزاد قلبم گِره بنداز تو در پنجرهِ‌فولاد دلشادم و در مجلسِ میلاد نشستم چون با تواَم انگار گوهرشاد نشستم بارانِ کریمانه وُ حوضِ حرم و موج من روبه‌رویِ پنجرهِ‌فولاد نشستم دلتنگیِ اِیوانِ طلا و حرمِ یار شوری شد و شد سینه غم‌آباد نشستم گفتند جوازِ حرمِ عشق تو هستی تا کرب‌وبلا راهِ من افتاد نشستم تو حجِّ فقیرانی و من حاجیِ عاشق در بندِ تواَم عشق که آزاد نشستم راهی به خدا هستی و صهبایِ نجاتی آبی زِ فراتی و دعایِ عرفاتی آوایِ جرس می‌رسد و مانده‌ام حیران بستند همه بار و منم بی‌سر و سامان این قافله راهی سویِ بین‌الحرمین و ..... آن در طلبِ یارِ نهان سویِ بیابان شوقِ عرفات است و وصالِ رخِ دلبر که شعله کِشد هر سحر و شام از این جان جا ماندم و درمانده شدم قافله‌سالار پایان بده آقا شبِ تنهایی و هجران این پرده‌نشینی نفسِ عشق بریده بِنمای رُخ و سینه‌یِ عشّاق مَسوزان حالا که در ایرانی و مهمانِ رضایی آقا به تماشایِ محبّان نمی‌آیی ؟! توجه : غزل دوّم بیتِ دوّم اشاره به این بیت به غزل حضرت حافظ بوده «یار مَفروش به دنیا که بسی سود نکرد آنکه یوسف به زرِ ناصره بفروخته بود» .