. 💥سبک: 🎤مداح: 🌷 (ع) امشب دل نسل جوان دارد سرور دیگری امشب خدا در هر سری افکنده شور دیگری امشب به جان اهل دل تابیده نور دیگری دل پیش دلبر یافته فیض حضور دیگری ماه محمد (ع) طلعتی از برج زهرا آمده یا بار دیگر در حجاز احمد به دنیا آمده مژده عید مولد مهتابه شام عید پسر اربابه دل اهل آسمونا امشب برا دیدن علی بی تابه لیلا در آغوش سحر شمس الضحی آورده ای قرآن گرفتی در بغل یا مصطفی آورده ای زادی علی دیگری یا مرتضی آورده ای حسن خداوند است این یا مجتبی آورده ای یا لله عجب شوری تو در نسل بتول انداختی الحق که آل الله را یاد رسول انداختی مژده عید مولد مهتابه شام عید پسر اربابه دل اهل آسمونا امشب برا دیدن علی بی تابه تکرار کن و الشمس را عکس جمالش را ببین بگشای قرآن را سپس خلق و خصالش را ببین با بال جان پرواز کن اوج کمالش را ببین در بین آل فاطمه قدر و جلالش را ببین آری تو ثارالله را مرآت داور زاده ای گوئی که همچون آمنه امشب پیمبر زاده ای مژده عید مولد مهتابه شام عید پسر اربابه دل اهل آسمونا امشب برا دیدن علی بی تابه در بوستان فاطمه سرو روان است این پسر جان رسول الله را آرام جان است این پسر هم یک جهان جان است و هم جان جهان است این پسر در پیشه قرآن و دین شیر ژیان است این پسر هم اشرف الخلق است این هم اشجع الناس است این هم در ره عشق و وفا همگام عباس است این مژده عید مولد مهتابه شام عید پسر اربابه دل اهل آسمونا امشب برا دیدن علی بی تابه این است کاندر کودکی روح عبادت یافته پا در جهان نگذاشته را سعادت یافته نا کرده تر از شیر ، لب رمز شهادت یافته رشد و نمو نایافته درس رشادت یافته نسل جوان را این پسر در هر زمان رهبر بود چشم و چراغ فاطمه نامش علی اکبر بود مژده عید مولد مهتابه شام عید پسر اربابه دل اهل آسمونا امشب برا دیدن علی بی تابه در ماه شعبان کامده آئینه دل منجلی بر زاده خیرالبشر زاده دو مادر دو علی آن شمع بزم عارفان این شیر میدان یلی آن در ولا حق را ولی این بربلا گفته بلی ان ماه تابانی بود ، در دست لیلای عرب این مهر رخشانی بود ز ان مام ایرانی نسب مژده عید مولد مهتابه شام عید پسر اربابه دل اهل آسمونا امشب برا دیدن علی بی تابه یاد ارد از حسن نبی عشق رخ دلجوی او تفسیر ایات نبی در خال و خط روی او نور نبوت جلوه گر در خلق و خلق و خوی او بس دل که گم گردیده در پیچ و خم گیسوی او آری مه لیلاست این کز پرده بیرون آمده وز شوق دیدارش جهان یکباره مجنون آمده مژده عید مولد مهتابه شام عید پسر اربابه دل اهل آسمونا امشب برا دیدن علی بی تابه ماهی که می بخشد بجان فیض لقاء الله را ماهی که برق خنده اش سورانده مهر و ماه را ماهی که مجنون ساخته یادش دل آگاه را ماهی که بر نسل جوان روشنگر آمد راه را ماهی که خط سبز ، آن از وهم ها بالا شده ماهی که در معراج خون ، مهر سپهر لا شده مژده عید مولد مهتابه شام عید پسر اربابه دل اهل آسمونا امشب برا دیدن علی بی تابه ماهی که چشم مست دل گردیده و شد گردون او دردا که با خون شسته شد رخساره گلگون او روی حسین ابن علی شد لاله گون با خون او لیلا به صحرای بلا از غصه شد مجنون او مهری که از تیغ ستم فرق منیرش چاک شد در محشر کرب و بلا یک نی بلند از خاک شد مژده عید مولد مهتابه شام عید پسر اربابه دل اهل آسمونا امشب برا دیدن علی بی تابه تا پیکر صد چاک او گردید در خون غوطه ور آمد کنار کشته اش ریحانه خیرالبشر بگرفته همچون جان خود ، آن جسم خونین را ببر آنسان که گویی داد جان آنجا پسر هم با پدر بر بند لب خاموش شو "میثم" ز شرح ماتمش ترسم که بگذارد جهان جان بر سردار غمش مژده عید مولد مهتابه شام عید پسر اربابه دل اهل آسمونا امشب برا دیدن علی بی تابه شاعر: استاد سازگار .