میرزاوند:
#مدح_خوانی ویژۀ ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها
مجید بنی فاطمه
سرشار از ترانه ی یك رودِ جاری ام
امروز در نهایتِ امّیدواری ام
احساس میكنم كه به دریا بدل شدم
احساس میكنم كه بر این خاك جاری ام
یك لحظه شادمانم و یك لحظه غرق اشك
لبخند ناگهانیِ اَبرِ بهاری ام
با دست خالی آمده ام محضر شما
رحمی كنید بر من و بر این نداری ام
دستِ دلم دخیلِ پر چادرِ شماست
بانو چه دیدنی است من و بی قراری ام
یك عُمر دوستدار حسین تو بوده ام
حتماً به این دلیل تو هم دوست داری ام
فانی ولی به لطف شما جاودانه ایم
خدمتگزار بانویِ این آستانه ایم
از روشنای عرش طلوعی دگر رسید
حوریه ای دوباره به شكل بشر رسید
این بار چندم است كه در باغِ اهل بیت
طوبای فاطمیِّ علی را ثمر رسید
بانو تو آمدی و به شامِ سیاه ما
از فیض گام های تو نورِ سحر رسید
امشب خود خدا به علی هدیه میدهد
تو آمدی و زینتِ قلب پدر رسید
تو آمدی كه دور برادر بگردی و
اینگونه شد مدار فَلَك را قمر رسید
تو آمدی به خاطر تنهایی حسین
یعنی برای كرب و بلا همسفر رسید
ما با حسین شورِ تماشا گرفته ایم
امشب میان زینبیون جا گرفته ایم
خورشید صبح گاهی بامت حسین بود
بعد از دو هفته ماهِ تمامت حسین بود
هر دفعه كه برادرت از راه میرسید
از فرط شور و شوق، سلامت حسین بود
یک راستای نور وجودِ تو زینب است
نوری كه در مسیر امامت حسین بود
ساده ترش شد اینكه نوشتیم زینب و
دیدیم در حقیقتِ نامت حسین بود
در ذیل خطبه های فصیحت مورخان
آورده اند تِکه کلامت حسین بود
در خانواده ای كه واژه ی برخاستن علی است
از كودكی، ذكرِ قیامت حسین بود
خواهر اگر توئی و برادر اگر حسین
نادیده ام برادر و خواهر در عالمین
حتی اگر كه مدح تو را صد كتاب كرد
كی میشود فضائل تان را حساب كرد
چشم من آن گلی كه به حسرت شكفته است
باید به لطف گام تو گُل را گلاب كرد
حتی بیان نام تو اعجاز میكند
این اسم، سیئات مرا هم ثواب كرد
هر حاجتی كه پیش خداوند برده ام
گفتم به حق زینب و او مستجاب كرد
آیینه ی تمام قَدِ حُجب فاطمه
خورشید را طلوع رخت در نقاب كرد
ای خواهرِ كریمِ مدینه فقیر را
یك گوشه از كرامتت عالی جناب كرد
تو آسمان ترینی و بالا تر از تو نیست
ای خانمی كه هیچكس آقاتر از تو نیست
ای لحن خطبه های تو شیواتر از همه
مضمون جمله های تو گویاتر از همه
تعریف داغ در نظرت جور دیگری ست
ای كربلا به چشم تو زیباتر از همه
حتماً تمام واقعه را خوب دیده ای
ظهری كه بود جای تو بالاتر از همه
اما كسی ندید كه نفرین كنی چرا
ای آن كه ربنای تو گیراتر از همه
ظهری كه سی هزار نفر بود و یك نفر
افتاده بود زخمی و تنهاتر از همه
ظهری كه در هجوم به گودال تیر و تیغ
پیچیده می شدند و معماتر از همه
این بود كه تنش به چه جرمی كفن نداشت
بر روی خاك بود و سری در بدن نداشت
#شاعر سعید پاشا زاده
#گلچین_مولودی_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈