بیسیم‌چی گردان حنظله، حاج همت رو خواست، حاجی اومد پای بیسیم و گوشی رو به دست گرفت صدای ضعیف و پر از خش‌خش رو از اون طرف خط شنیدم که میگه: "احمد رفت، حسین هم رفت، باطری بیسیم داره تموم میشه عراقی‌ها عن‌قریب میان تا ما رو خلاص کنن من هم خداحافظی می کنم..." حاج همت همانطور که به پهنای صورت اشک می ریخت، گفت: "بیسیم رو قطع نکن، حرف بزن هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت رو قطع نکن" صدای بیسیم‌چی رو شنیدم که می‌گفت: "سلام ما رو به امام برسونید از قول ما به امام بگید همانطور که فرموده بودید حسین‌وار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺟﻨﮕﻴﺪﻳﻢ." و صدای بیسیم قطع شد... 🌷شهید حسینعلی یاری نسب🌷 💠 @ramzeamaliyat