🐟 قحطی، توسل، باران ماهی! ✅ و نيز جناب مولوى (قندهاری) نقل فرمود كه: ▫️ سن من هشت ساله بود، باران شديدى آمد در ميان آن خودم ديدم يك دانه ماهى از آسمان افتاد، نيم دقيقه طول نكشيد كه گربه‌اى آمد و آن را خورد. ⚔ نظير اين، در سفرى كه زمان جنگ دوم بود و من نتوانستم از راه ايران، بيايم، ✈️ با طياره حركت كردم و بحرين فرود آمدم، مردمان بحرين به تواتر گفتند: 🦴 يك هفته به واسطه نرسيدن آذوقه به سبب وقوع جنگ، ما گرسنه بوديم، همۀ حبوبات ما از نخود و برنج و عدس نيز خلاص شد، همۀ ما به مسجد، حسينيه رجوع كرديم و متوسل شديم 🌫 و مشاهده كرديم بخارى ازميان دريا بلند شد و به ابر مبدل گرديد 🌩🐠 و باران عجيبى از ماهى بر ما باريد تمام ماهيهاى اعلا كه به مدت يك هفته ارزاق ما را تأمين كرد تا براى ما آذوقه رسيد. ⬅️ داستانهای شگفت (تالیف شهید محراب آیت الله دستغیب (ره))، جلد ۱، صفحه ۲۶۴ 🏷 🌷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🌷 🌸اللهم لیَّن قَلبی لِولیِ اَمرِک 🌸 🌺نشر صدقه جاریه 🍃🌺 کانال خادم الظهور خادم الشهدا 🍃🌹 💫@wwwwwkhadam💫 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸