💠🌸🍃🌺🍃🌸💠
💠این دختر [حضرت فاطمه سلاماللهعلیها]، در حالی که بزرگ میشد و به پنج، شش سالگی میرسید، ماجرای شعبابیطالب پیش آمد.
در آن گرسنگیها، سختیها، فشارها، غربتها؛ در آن روزهای داغ از آفتاب و شبهای سرد از هوای آن منطقه.
درحالیکه بچهها با شکمهای گرسنه و لبهای تشنه، جلو چشمشان پرپر میزدند.
سه سال پیغمبر، در بیابانهای اطراف مکه اینطور زندگی میکرد و این دختر
، در این دوران سخت، فرشتهی نجات پیغمبر بود.
در همین دوران بود که خدیجه از دنیا رفت. در همین دوران بود که ابوطالب از دنیا رفت و پیغمبر، تک و تنها ماند.
در این حال،
این دختر بود که نوازشش میکرد، از او پذیرایی میکرد، دلداریاش میداد و غبارغم و کدورت را از چهرهی او میزدود.
این کارها آنقدر تکرار شد، که پیغمبر به این دختر بچهی هفت، هشت ساله گفت:
«مادر.» مثل مادر از پدرش مراقبت میکرد.
پدری که همهی مشکلات عالم وجود و مشکل هدایت همهی بشریت بر دوش او بود؛
پیغمبری که خدا او را به خاطر سختیها، به خاطر غصهها و به خاطر مشقتهایی که میکشید، تسلی میداد: «طه. ما انزلنا علیک القران لتشقی. (سوره طه آیه ۱ و ۲) » چرا اینقدر به خودت سختی میدهی؟ چرا اینقدر رنج میکشی؟ چرا اینقدر فشار بر آن روح ملکوتی وارد میکنی؟ خدا تسلّا میدهد.
فشار روانی پیغمبر در آن دوران، اینقدر سطحش بالاست
و این فرشتهی کوچک، این دختر ملکوتی و معنوی - دختر پیغمبر - مثل نوری است که در آن شبهای تاریک زندگی پیغمبر و مسلمانان میدرخشد. ۱۳۷۱/۰۹/۲۴
☀️#امام_خامنهای(مدظلهالعالی)
—————————
🇮🇷مجموعهی فرهنگی سنگر🇮🇷
🇮🇷سنگر جنگ نرم🇮🇷
🇮🇷سنگر سردار دلها🇮🇷