امام جماعت واحد تعاون بود . بهش می گفتند حاج آقا آقاخانی روحیه عجیبی داشت . زیر آتیش سنگین عراق شهدا رو منتقل می کرد عقب .  توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش رو جدا کرد. چند قدمیش بودم ؛ هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد ، از سر بریده اش صدا بلند شد : السلام علیک یا ابا عبدالله شهادت : کربلای5 شلمچه - ( برگرفته از کتاب روی خط عاشقی )