قرار عاشقی با شهیدان
🌸بِسمِ ربِّ الشهداء و الصِّدیقین🌸 ✅ تو شهید نمی شوی !!! 🔰 داستان شنیدنی شهید محمدحسین یوسف الهی ،
🌸بِسمِ ربِّ الشهداء و الصِّدیقین🌸 😭 تو شهید نمی شوی !!! داستان شنیدنی شهید محمدحسین یوسف الهی، شهید حاج حسین بادپا، شهید محمدرضا کاظمی زاده 🌺 قسمت سوم 🍀گفت: چرا قَسَم می دهی، نمی شود بگویم. 🌺 گفتم: حالا که قَسَمَت دادم تو را به خدا بگو. 🍀 مکثی کرد و با تردید گفت: خیلی خوب حالا که اینقدر اصرار می کنی می گویم ولی باید قول بدهی که جایی بازگو نکنی ، لااقل تا موقعی که ما زنده ایم. 🌺 گفتم: قول می دهم. 🍀 گفت: من و حسين يوسف الهی در قرارگاه شهید کازرونی اهواز داخل سنگر خوابیده بودیم. ✅ نصف شب حسین مرا از خواب بیدار کرد و گفت: محمدرضا!! حسين الان سر پست خوابش برده و کسی نیست که جزر و مد آب را اندازه بگیرد. همین الان بلند شو و برو سراغش. ✅ من هم چون مطمئن بودم حسین دروغ نمی گوید و بدون حساب حرفی نمی زند بلند شدم و خودم را از اهواز تا اروند کنار که بیش از صد کیلومتر ، راه است به آنجا رساندم. ✅ وقتی هم که خواستم راه بیافتم دوباره گفت: محمدرضا به حسین بگو تو شهید نمی شوی چون بیست و پنج دقیقه خواب ماندی و بعد هم دفترچه را از خودت پر کردی..... 🍀 حالا فهمیدی که چرا این قدر با اطمینان صحبت می کردم. 🌺 وقتی اسم حسين يوسف الهی را شنیدم همه چیز دستگیرم شده او را خوب می شناختم و باور کردم که دیگر شهید نمی شوم. 🍀 در این وقت بود که محمدرضا، صورتم را بوسید و گفت ناراحت نباش راه و روش شهدا را ادامه بدهید تا موفق شوی که به شهادت دست پیدا کنید... ✅ حسین بادپا؛ بیش از چهار سال به عنوان مسئول محور شناسایی و در مقاطعی نیز فرمانده گروهان و معاون گردان در لشکر چهل و یک ثارالله بود و در دوران دفاع مقدس یک چشم خود را نیز از دست داد. ✅ حسین بادپا، در ماموریتهای جنوب شرق لشکر چهل و یک ثارالله در مبارزه با عناصر ضد انقلاب و اشرار نیز فعال بود. 🌷 سرانجام در تاریخ ۳۱ فروردین سال ۹۴ در منطقه درعا سوریه به شهادت رسیدند و پیکر پاکش به اسارت نیروهای تکفیری در آمد. 🌹(عکس شهید محمد رضا کاظمی زاده در کنار شهید محمد حسین یوسف الهی ) 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🌷🕊🌷🕊🌷🕊 @ya_zahhra_313