مولای من آقای مهربانی ها سلام، سلام ما به شما که با جان و دل همیشه جواب ما را داده ای و با آغوش باز همواره پذیرای ما بوده ای، آقا جان امروز نیامده ایم بگوییم کی میایی!!؟ امروز با گردنی کج و سرشکسته در پیشگاه تان آمده‌ایم تا بگوییم ما را ببخش، آقا آمده‌ایم بگوییم زبانمان از رفتارمان بند آمده، بغضی عجیب گلویمان را گرفته و سخت پشیمان گشته ایم، می دانیم حال دلتان اصلا خوب نیست می دانیم از رفتار مردم این دنیا سخت دلگیر هستین، می دانیم چشمانتان از جهل مردم پر از اشک شده است و حال دلتان خوب نیست، راستی ایام شهادت جدتان امام موسی کاظم(ع) است نمی‌دانیم با چه رویی به شما تسلیت بگوییم، امروز به جای همدردی با شما غم شما را دو چندان کرده ایم و حرمت حریم کریمه اهل بیت (ع) را شکستیم و با شکستن در حرم حضرت معصومه (س) دوباره روضه حضرت زهرا در شکسته را زنده کردیم الحق که با خامی و نادانی غم و مصیبت را برای شما دوچندان کرده ایم و با جهلمان دل شما را به درد آوردیم. آری انگار باید همواره تاریخ تکرار شود دری بشکند و حریمی شکسته شود تا همگان پی به مظلومیت اهل بیت (ع) ببرند، آقا جان نمی دانیم با چه رویی از شما بخواهیم که ما را ببخشایی و با چه رویی از شما بخواهیم ضمانت آبروی از دست رفته امان را پیش کریمه اهل بیت خانم حضرت معصومه (س) کنی!!! الحق که ما نمک خوردیم و نمکدان را شکستیم. آری شکستن درخانه برای ماتازه گی ندارد...بی حرمتی به خانه سلاله پیغمبرنااشنانیست...آن روزی که مادرم...سفارش شده پیامبردرکوچه های یک سیلی ازآن نامردخوردوچندتاازدیوارآب پاکی را ریختندبردستمان...وقتی جانشین پیغمبررا درکوچه های بادسته بسته بردند...قصه را خواندیم....ومی دانستیم این حکایت نسل به نسل تکرارمی شود.دل ماآن زمان شکست که بین درودیوارمادرجوان صدایمان کرداماتقدیردستمان را بسته بود...دل ما آن زمان شکست،...که شبانه پاره تن پیغمبردرگمنامی دفن شد...دل ماآن زمان شکست.ما عادت کرده ایم به اتش زدن وشکستن حرمت...نترسیدمانفرین کردن بلدنیستیم ماازمادر یادگرفته ایم برایتان فقط دعاکنیم ازجدمان سیدالشهداء به ارث رسیده که وقتی شمربروی سینه اش نشست کردسیدالشهداء اشک ریخت نه ازترس که برای جهالت اشک ریخت...برای بی عاقبتی اشک ریخت...کنارآن درشکسته نشسته ام به یادغربت مادرم روضه می خوانم اگردلتنگی توهم روضه بخوان دلنوشته ای برای آقا امام زمان(عج) سید مهدی میرداودی