🔻 بی‌اعتقادی و قانون‌مداری 🖊 مهدی جمشیدی ۱. با فلان "مجموعۀ تجاری" در میانۀ بزرگراه تهران و قم، "گفتگو" می‌کنند و "تذکّر" می‌دهند که نباید در فضای داخلی‌ات، "کشف حجاب" صورت بگیرد. اما این مجموعه، زیر بار نمی‌رود و "گردن کلفتی" و "قلدری" می‌کند. در نهایت، مجموعه را مسدود می‌کنند و در این حال، قبول می‌کند که به "قانون"، متعهد باشد، امّا در تابلوی ورودی‌اش این‌طور می‌نویسد که با حفظ حجاب، به "ماندگاری ما" کمک کنید. ۲. در حقیقت با این جمله، با مشتریِ بی‌حجاب، "هم‌ذات‌پنداری" می‌کند و نشان می‌دهد با رفتار او "موافق" است و کشف حجاب، "مسألۀ خودش" نیست، بلکه از بیرون به او "تحمیل" شده است. یعنی برای او، تفاوتی میان "مشتریِ باحجاب" و "مشتریِ بی‌حجاب" نیست و او تنها به "سود خویش" می‌اندیشد. آری، منطق "سرمایه‌سالاری"، جز سود نمی‌شناسد و جز بر پول، سجده نمی‌کند. ۳. در مقابل، شخصی که ادعای فهمِ جامعه‌شناسانه از دین‌داری دارد، "اجرای قانون" را نسبت به یک مجموعۀ تجاریِ گردن‌کلفت، "نفرت‌پراکنی" می‌خواند! نه می‌گوید پیش از این، مجریِ قانون به این مجموعۀ تجاری، "تذکّر" و "هشدار" داد و مراتب را رعایت کرده است، و نه می‌گوید قانون‌شکنی، جُرم است و این مجموعۀ تجاری، مرتکب "جُرم مشهود" شده است. هیچ. او "پیشاپیش"، تصمیم خویش را گرفته است که چه روایتِ معوج و دروغینی از واقعیّت به مخاطب عرضه کند. شکارچیِ مسأله‌های دینی، نه به "دین‌داری" رحم می‌کند و نه به "واقعیّت". ۴. و ناشیانه‌تر این‌که "تقیّد به قانون" را حمل بر "تظاهر" و "ریاکاری" می‌کند؛ درحالی‌که این امور، معطوف به قلمرو "اخلاق" هستند نه "حقوق". هنوز نمی‌داند که قلمرو حقوق و قانون، تابع "اعتقاد" نیست و "بااعتقاد" و "بی‌اعتقاد"، باید به مفاد آن "ملتزم" بود و گردن‌کشی و زورگویی نکرد. نمی‌گوید در "حریم عمومی"، باید حتّی با وجود بی‌اعتقادی، التزام و تعهد به قانون داشت و قانون‌شکنی نکرد، بلکه جانب فردِ کشف حجاب کرده را می‌گیرد و دلش برای وادار شدن او به ریاکاری و تظاهر می‌سوزد. وقتی فرد، اعتقاد ندارد و به سبب فشار قانون، وادار به رعایتِ شرعِ قانونی می‌شود، دیگر ریاکاری معنا ندارد؛ او یک "بی‌اعتقادِ قانون‌مدار" است، نه یک "دین‌دارِ ریاکار". ۵. مدّعیِ مناظره‌گریز، نمی‌داند که اگرچه التزام ظاهری و غیراعتقادی به شرعِ قانون‌شده، "سعادت فرد" را در پی ندارد و هیچ اجر و ثوابی برای فردِ منکر و مخالف ندارد، امّا موجباتِ "سعادت جامعه" را فراهم می‌کند؛ چراکه "جامعه" از شرِ تظاهر به فسق و آشکارسازیِ ابتذال و نمایاندنِ فضیلت‌سوزی، در امان می‌ماند و به این واسطه، "مصالحِ معنویِ دیگران"، تضییع نمی‌شود. جامعه یعنی دیگران، و همواره "حقوقِ جمع" بر "حقوق فرد"، تقدّم و ترجیح دارد. آری، او به‌ ظاهر و در عنوان، "جامعه‌شناس" است، امّا فقط "فرد" را تحلیل می‌کند نه "جامعه" را! ۶. از این جامعه‌نشناسِ آغشته به کدورتِ علّت و فروافتاده در مردابِ غرض درگذریم، امّا آن مجموعۀ تجاریِ نیرنگ‌باز و طعنه‌زن را تحریم کنیم تا دیگر نسبت به احکام اسلام، تعرضِ زبانی نکند. 🌐 بـزرگترین کانال مطالبـه‌ی حجاب 💠کانال یازهــرا | رسانه‌ی حجـاب https://eitaa.com/joinchat/1303511048C5d8930b351