سوال:یادت باشد ❤ قسمت نهم 📚
مانده بودیم کداممان شروع کنیم ؛ نمکدان کنار ظرف میوه به داد حمید رسیده بود ؛ از این دست به آن دست با نمکدان بازی میکرد،
من هم سرم پایین بود ؛
چشم دوخته بودم به گره های فرش شش متری صورتی رنگی که وسط اتاق پهن بود ، چند دقیقه ای سکوت بود تا اینکه
حمید اولین سوال را پرسید :
(معیار شما برای ازدواج چیه؟؟؟)
گفتم : (دوست دارم همسرم مقید باشه و نسبت به دین حساسیت نشون بده ؛ ما نون شب نداشته باشیم بهتر از اینه که خمس و زکاتمون بمونه !)
گفت ( این که خیلی خوبه ؛ منم رعایت میکنم)
پرسید (شما با شغل من مشکل نداری ؟ من نظامیم، ممکنه بعضی روزا ماموریت باشم ؛ شب ها افسر نگهبان بایستم )
جواب دادم (من خودم بچه پاسدارم با شغل شما مشکلی ندارم
میدونم شرایط زندگی یه آدم نظامی چجوریه
من اتفاقا شغل شما رو دوست دارم) ❤❤❤