♨️ هر آنچه که هست، در نسبت به نحوه‌ی بودن ما در هستی معنا پیدا می‌کند. جهان، چیزی در مقابل من و بیرون از من نیست، عالم آن چیزی است که بر ما ظاهر شده. فرمود: کنت کنزاً مخفیاً فاحببت ان اعرف. اگر انسان خلق نمی‌شد، عالم به ظهور نمی‌رسید، منکشف نمیشد. عالم فقط برای انسان منکشف می‌شود و نه برای هیچ موجود دیگری. اینکه ما جهان را چگونه ببینیم و هرچیزی را -خودمان را، روابط خانوادگی‌مان را، آينده‌مان را، زیبایی و زشتی را، شهر و خانه‌مان را و... - چگونه ببینیم و درک کنیم، به نحوه قیام و ایستادن ما در عالم (existence) مربوط است. اما ما در غفلت از این قیام هستیم. چه چیز می‌تواند واسطه انفتاح و انکشاف و ظهور عالم بر ما باشد؟ ما در عالم‌ِجدید دچار زکام و ضعف بینایی شده‌ایم، رایحه و رنگ عالم را نمی‌بینیم. شعر و هنر می‌تواند واسطه انکشاف عالم و بینایی دوباره ما باشد. شاعری کاری پیامبرانه است. تذکّر راهی است که باید طی شود و بدون آن، سرنوشت ما سرگردانی و گیجی است. @yadegarii