#مناجات_با_خدا
#حاج_محمود_کریمی
من بندگی نکردم تا بنده ام بخوانی
تو کی بدین کرامت از خود مرا برانی
بار گنه به دوشم لا تقنطو به گوشم
عفوت نمیگذارد در دوزخم کشانی
این نامه ی سیاهم این اشک صبحگاهم
من حال خویش گفتم تو کار خویش دانی
تو برتری که سوزی در آتش جحیمم
من کمترم که گویم از آتشم رهانی
مولای من من از تو غیر از تو را نخواهم
تو نیز رحمتی کن کز من مرا ستانی
پا در دو سوی گورم دردا که از تو دورم
هم عفو از تو آید هم قهر می توانی
از بس کریم هستی با من قرار بستی
من اشک خود فشانم تو خشم خود نشانی
در عین رو سیاهی خواهم از تو الهی
هم من تو را بخوانم هم تو مرا بخوانی
العفو یا الهی العفو یا الهی
.