در نهانگاه چشمانت اقیانوسی از اشارت جاری است که مرا به ساحل نجات رهنمون می سازد ، حرفهایت در غروبی برای من و در طلوعی برای تو متولد شد .... در این تنهایی و انزوا ، در این عصر خستگی های مسری ، در انتظار دعوتی از سمت توام تا مرا به سوی خودت دعوت کنی و باز در سکوتی که بوی باران می دهد مرا با خودم با خودت و با معبودی که عاشقانه می پرستی اش آشنا سازی .... بی قرارم ، خسته ام و از تمام دنیا بریده ام ، بگیر دستانم را که اگر مرا از نگاهت محروم سازی به قهقرا سقوط خواهم کرد ، مرا در یادت مدفون ساز ، مرا با خودت ببر... من.. از تمام دنیا، دل بریدم.. تو را که دیدم.... ╭━━⊰⊰⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱⊱⊱━━╮ https://www.instagram.com/mohsen_hojaji1370/ @yadmanshohada ╰━━⊰⊰⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱⊱⊱━━╯