🔵
تجربیات عجیب نزدیک به مرگ یک پیرمرد اهل بندرعباس (قسمت هشتم)
🔻به امام رضا علیهالسلام عرض کردم: خیلی دوست دارم در خدمتتان باشم و غلامی شما را بکنم. خواهش میکنم مرا به عنوان نوکر خود بپذیرید. حضرت تاملی کردند و گفتند: نه شما در بهشت خانه ای دارید که هنوز تکمیل نشده، باید وقتش برسد. گفتم آقا جان من نمیخواهم به دنیا برگردم. دوست دارم خانواده ام را هم به این جا بیاورم. حضرت فرمود: هنوز وقت شما نرسیده.
🔻تا این جمله را شنیدم، خودم را داخل اتاق خانهام دیدم. بعد از آن یکباره از جا بلند شدم و دوباره چشم به جهان گشودم. از رخت خواب برخواستم و دست روی پیشانی ام گذاشتم خبری از بیماری نبود. هنوز باور نکرده بودم که زنده شدهام.
🌱
پایان داستان
#پیرمرد_بندرعباسی
┈┈┈
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴
@yadmarg 👈